گزارش خبري- تحليلي كيهان 
تقسيم اصولگرايان به معتدل و افراطي ترفند نخ نماي وطن فروشان فتنه گر



رسانه هاي زنجيره اي و فتنه گران مدعي اصلاحات در چند ماه گذشته نهايت تلاش خود را براي ايجاد تفرقه و شکاف در ميان نيروهاي انقلاب با واژه سازي هايي چون اصولگرايان معتدل و افراطي به کار بسته اند، اين سياست قديمي براي فرار از شکست در جبهه اي متفرق باز طراحي شده است که به نظر مي رسد با مشخص بودن جوانب آن ديگر جواب نمي دهد !
    سرويس سياسي - 
    با نزديک شدن به انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي تحرکات جريان هاي سياسي براي پيروزي تشديد مي شود. در اين ميان اصلاح طلبان و طيفي از حاميان دولت که به تشتت در جريان خود علم دارند سياست فرار به جلو را در پيش گرفته و قصد دارند با ايجاد تفرقه در ميان جبهه اصولگرايان پيروزي خود را تضمين کنند و در اين راستا اصولگرايان از سوي جريان هاي فوق به دو طيف اصولگرايان معتدل و اصولگرايان تندرو تقسيم بندي مي شوند !
    
    از تعريف نشدن اصلاحات تا تقسيم اصولگرايي!
    تقسيم اصولگرايان به دو طيف معتدل و افراطي از همان دست واژه سازي هايي است که از سال ها پيش رواج داشته است، در طول دهه 70 حاميان دولت وقت خود را اصلاح طلب و مخالفان را محافظه کار مي ناميدند بي آن که نه اصلاح طلب و اصلاحات تعريف مشخصي داشته باشد تا هر کسي خود را اصلاح طلب نداند و نخواند و نه محافظه کار داراي تعريف واضحي بود تا کسي به اين سوال پاسخ دهد که چرا معترضين به وضعي که اصلاح طلبان ساخته بودند محافظه کار خوانده مي شدند. 
    اعتدال نيز همين حکم را دارد، در طول بيش از دو سالي که از روي کار آمدن دولت يازدهم با شعار اعتدال مي گذرد هنوز تعريف واضحي از اين شعار ارائه نشده است و در سايه اين عدم تعريف از سوي دولت بسياري از جريان هايي که آوازه افراط گري هاي آنان به آن سوي مرزها نيز رسيده است از جمله فتنه گران 88 نيز خود را معتدل مي خوانند. 
    در هفته هاي گذشته و در سايه اين مبهم گويي ها اصلاح طلبان و نيز برخي حاميان دولت به فکر ايجاد تفرقه در ميان اصولگرايان افتاده اند.
    
    ائتلاف نانوشته 
    روزنامه زنجيره اي اعتماد در شماره ۲۶ آبان در مصاحبه اي با کاظم جلالي رئيس فراکسيون رهروان مجلس به اين موضوع پرداخته و نوشت: ««اصولگرايان معتدل»؛ رقيبي جدي براي اصولگرايان تندرو در مجلس نهم و شايد موتلفي براي اصلاح طلبان ميانه رو در مجلس دهم. هر چند اين ائتلاف يک همراهي نانوشته باشد؛ آنچنان که کاظم جلالي در گفت وگو با «اعتماد» توضيح داده است.»
    گفتني است ائتلاف اصلاح طلبان با اصولگرايان به اصطلاح معتدل را ابتدا محمدرضا عارف مطرح کرده و گفته بود که چنين ائتلافي مي تواند نزديک به واقعيت باشد.
    
    راهکار اصلاح طلبان براي ورود به مجلس دهم
    اعتماد در گزارشي ديگر و در مصاحبه با شيرزاد نماينده اصلاح طلب مجلس ششم دوگانه اصولگرايان معتدل و تندرو را دوباره مطرح مي کند. 
    اين روزنامه مي نويسد: «ائتلاف با چهره هاي معتدل اصولگرا يكي از گزينه هاي امروز اصلاح طلبان براي انتخابات مجلس دهم است. اصلاح طلبان براي رسيدن به كرسي هاي مجلس مي توانند ائتلاف با چهره هاي معتدلي را امتحان كنند كه شايد تا پيش از اين در اردوگاه اصولگرايي شناخته مي شدند اما امروز در نشست هاي اصلاح طلبان شركت مي كنند و براي همايش هايشان پيام مي فرستند. احمد شيرزاد در مورد امكان ائتلاف اصلاح طلبان با اصولگرايان معتدل مي گويد: اگر فضا به همين شكل پيش برود احتمال بداخلاقي هاي سياسي گروه هاي تندرو در جناح اصولگرا بيشتر خواهد بود و همين امر مي تواند چهره هاي معتدل اصولگرا را بيش از گذشته به سمت ائتلاف با اصلاح طلبان متمايل كند.»
    
    طرح اصلاح طلبان براي نفوذي ها 
    فيض الله عرب سرخي از اصحاب فتنه 88 که در رسانه هاي زنجيره اي به عنوان فعال اصلاح طلب شناخته مي شود نيز در مصاحبه با ايلنا از اين عبارت استفاده مي کند. 
    وي مي گويد: عملادر فضاي سياسي کشور يک تعامل و گفت وگوي غيررسمي ميان نيروهاي معتدل اعم از نيروهاي جريان اصلاح طلب و نيروهاي اصولگرا وجود دارد و هم اينک نيز در جريان است.
    عرب سرخي با اين وجود ارائه ليست مشترک را مفيد به فايده نمي داند و مي گويد؛ اين نيروها در جريان خود بايد اثر گذار باشند يعني نقش يک نفوذي را ايفا کنند!
    وي مي گويد: « معتقدم حضور نيروهاي معتدل در هر دو جريان، نفس حضورشان بيشتر کارساز است تا برقراري يک پيوند در قالب ائتلاف. به عبارتي، فکر مي کنم نيروهاي معتدل بايد در جريان سياسي خودشان نقش آفرين باشند.»
    
    تلاش براي جلوگيري از ريزش آراي اصلاح طلبان
    احمد خرم وزير دولت اصلاحات نيز در مصاحبه با اعتماد اين سياست را پيشه مي کند و مي گويد: ائتلاف اصلاح طلبان با اصولگرايان معتدل نه در قالبي رسمي بلكه به شكل هماهنگي براي جلوگيري از ريزش آرا به سبد راي افراطيون مي تواند شكل بگيرد.
    محسن رهامي نيز از اصلاح طلبان فعال در فتنه 88 نيز همزمان با استفاده از عبارت اصولگرايان معتدل اصولگرايان را به دو دسته ديگر تقسيم بندي مي کند ؛ اصولگرايان واقعي و اصولگرايان غيرواقعي !
    
    دو گانه ديگر اصولگرايان واقعي و غيرواقعي !
    رهامي با اشاره به جلساتي که اين جريان با برخي گروه هاي مدعي اصولگرايي مي گيرد مي گويد: آنچه در اين جلسات تاكنون بيشتر مورد توجه بوده فاصله گرفتن اصولگرايان اصلي مانند هاشمي، ناطق و آقاي لاريجاني است، نسبت به اصلاح طلبان كه از سال 75 به بعد اتفاق افتاده است، فاصله گرفتني كه باعث رشد نيروهاي افراطي شده كه در انقلاب نقشي نداشتند. اين جلسات با اصولگرايان تهران و قم بيشتر در جهت ايجاد وحدت نيروهاي اصولگراي معتدل و اصلاح طلبان انجام مي شود.
    اين که رهامي فعال فتنه چگونه و چرا دلسوز اصولگرايان شده است و در تلاش است اصولگرايان واقعي را از غيرواقعي تشخيص دهد جاي سوال و تعجب است و انسان را ياد توصيه هاي ديني کارتر رئيس جمهور وقت آمريکا به امام خميني مي اندازد ! پاسخي که امام به کارتر داده بودند را مي توان امروز نيز به اصلاح طلباني مانند رهامي گوشزد کرد؛ «اسلام شناسي تقريباً رو به تورم است. خب، صدام هم اسلام شناس شده است! آقاي سادات هم جزء اسلام شناس هاست که تشخيص مي دهد که فلان امر موافق اسلام است، موافق اسلام نيست! اخيراً آقاي کارتر هم جزء اسلام شناس هاست!... شما که اسلام را نمي دانيد با «صاد» مي نويسند يا با «سين» مي نويسند، شما به اسلام چه کار داريد؟ ... مي گويد من اسلام شناسم. و اشخاصي که مثلاً، هشتاد سال زندگي کردند، هفتاد سال زندگي کردند، همه اش هم در اسلام بودند، نه، اينها نمي دانند، لکن آقاي کارتر مي داند و رفقاي ايشان.» «صحيفه امام، جلد 15، صفحه 188 و 189»
    اين مسئله در باره اصلاح طلبان دخيل در فتنه 88 نيز موضوعيت دارد، آناني که نمي دانند اصولگرايي را با سين مي نويسند يا با صاد را با تفسير و تبيين اصولگرايي چه کار ؟ اصلاح طلبان اگر به گفته عوام بيل زن هستند باغچه خود را بيل بزنند و تعريفي از اصلاح طلبي ارائه کنند که هر پناهنده به دشمني در آن جاي نگيرد.
    از سوي ديگر اگر از هاشمي که اصولگرا دانستن وي از سوي برخي اصلاح طلبان خنده دار مي نمايد بگذريم تلاش اين جريان هاي امتحان پس داده براي جدا سازي برخي اصولگرايان از جريان انقلاب مي تواند درس آموز باشد، درس آموز براي آنان که سوابق فتنه گران را در وطن فروشي مي دانند و در يک جبهه قرار گرفتن با چنين افرادي براي آنان بايد ننگ و عار به حساب آيد. 
    
    اين سياست ديگر جواب نمي دهد 
    در يک کلام مي توان گفت؛ سياست تقسيم اصولگرايان به دو گانه هايي مانند واقعي و غيرواقعي و نيز معتدل و تندرو سياستي قديمي است براي فرار از شکست در جبهه اي متفرق .
    اين جبهه از فتنه گران 88، اصلاح طلبان محافظه کار و برخي مدعيان تازه وارد اعتدال تشکيل شده است که هر يک سهمي را براي خود در مجلس آينده در نظر گرفته اند فارغ از اينکه آيا قانون اين اجازه را به فعالان فتنه براي حضور در انتخاباتي درون نظام اسلامي و در چارچوب قانون اساسي نمي دهد. اصلاح طلبان بايد بدانند که دوره خط کشي ها براي ايجاد تفرقه در جبهه انقلاب براي رسيدن آنان به مناصب حساس گذشته و اين سياست کهنه شده و ديگر جواب نمي دهد.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: