خزیمه بن ثابت (ذوالشهادتین)(37هجری قمری)
سیاست انقلابی کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم عماریون احساس وظیفه کنند در صحنه حاضر‌شوند

خزیمه فرزند «ثابت بن فاکّة بن ثعلبه» از خاندان بنی خطمه از قبیله اوس

انصاری است و لقبش «ذو الشهادتین» است که رسول خدا

(صلی الله علیه و آله) این لقب را به او داده و شهادت او را به جای دو شاهد

قبول کرد. [1] او از اصحاب جلیل القدر پیامبر اسلام و از گروه انصار و

کنیه‏ اش «ابو عماره» است.او در جنگ‏های بدر،احد و سایر غزوه‏ ها در رکاب

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله شرکت جست و در روز فتح مکه پرچم‏دار

بنی خطمه بود.او هم در جاهلیت و هم در اسلام از اشراف و بزرگان طایفه

اوس، و از مشاهیر تهور، غیرت و شهامت در میان این قبیله قدرت‏مند

محسوب می‏ شد. [2] .

خزیمه در میان اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از معدود کسانی

است، که راه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را پس از رحلتش پویید و از

سیره و سنت، و راه و رسم نبوی عدول نکرد، و هرگز دچار تغییر و تبدل و

لغزش و انحراف فکری نگردید و بر ایمان و اعتقاد راسخ نسبت به ولایت

امیر مؤمنان (علیه‏ السلام) باقی ماند، لذا در جنگ جمل و صفین شرکت

کرد و پس از شهادت عمار یاسر دست به شمشیر برد و جنگ دلاورانه‏ای

کرد تا به دست لشکریان معاویه در سال 37 هجری به شهادت رسید. [3] .

پی نوشت ها:
[1] برای تفصیل بیشتر ر. ک: بحارالانوار، ج 22، ص 141؛ اسد الغابه، ج 2، ص 114؛ الاصابه،

ج 2، ص 278. 
[2] ر. ک: اسد الغابه، ج 2، ص 114؛ الاصابه، ج 2، ص 278؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 10،

ص 108؛ طبقات الکبری، ج 4، ص 378؛ سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 112؛ معرفة الصحابه،

ج 2، ص 174. 
[3] ر. ک: رجال کشی، ص 52؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 10، ص 109؛ تهذیب التهذیب، ج 2،

ص 557؛ سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 112؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص 448؛ معرفة الصحابه،

ج 2، ص 175 و 176


 

خُزَيْمَة‌ فرزند ثابِت بن فاکِه ‌بن ثَعْلَبَة بن ساعده انصاري.که مادرش، كبيشة

دختر اوس بن عدى بن امية بن عامر بن خطمه است.

خزيمه با جميله دختر زيد بن خالد بن مالك از خاندان قوقل، ازدواج کرد و از

او دو فرزند به نام؛ عبد الله و عبد الرحمان به دنيا آمد.

همچنين او از اصحاب برجسته پيامبر اسلام (صلي‌اللّه‌عليه ‌وآله ‌وسلم) و از

ياران مشهور حضرت علي (عليه‌السلام) بوده است.

او از نخستين مردم مدينه بود که به اسلام گرويد و در سلک اصحاب خاص

رسول اکرم درآمد.(1)او را ذو شهادتين لقب دادند از آن جهت که مي گفتند:

که پيامبر (صلي الله عليه و آله) اسبى از مردى اعرابى خريد، در اين هنگام

گروهى از مردم به اعرابي ‏رسيدند و بدون آنكه بدانند آن اسب را پيامبر خدا

(صلي الله عليه و آله) خريده ‏اند با او درباره قيمت اسب گفتگو ‏كردند و

برخى از آنان قيمتى بيشتر از قيمتى كه پيامبر خريده بودند پيشنهاد كردند.

آن مرد عرب همين كه چنين ديد منکر فروختن اسب به پيامبر

(صلي الله عليه و آله) شد و گفت: اگر خريدار اين اسبى آن را به اين قيمت

بخر و گر نه هم اكنون به ايشان مى‏ فروشم. پيامبر فرمودند: مگر من اين

اسب را از تو نخريده‏ ام؟

اعرابي گفت: نه!، من آن را به تو نفروختم.

پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمودند: چنين نيست من آن را از تو خريده‏ ام.

مرد عرب مى‏ گفت: گواهى بياور كه من آن را به تو فروخته‏ ام.

آن گاه خزيمة بن ثابت آمد و گفتگوى پيامبر(صلي الله عليه و آله) و آن مرد

عرب را شنيد؛ و چون شنيد كه آن مرد عرب به پيامبر(صلي الله عليه و آله)

مى‏ گويد گواهى بياور تا گواهى دهد كه من اين اسب را به تو فروخته‏ ام.

خزيمه گفت: من گواهى مى‏ دهم كه آن را به ايشان( پيامبر) فروخته‏ اى.

پيامبر (صلي الله عليه و آله) روى به خزيمه كردند و فرمودند: «به چه دليل

گواهى مى‏ دهى در حالي که تو همراه ما نبودي؟».

خزيمه گفت: به دليل آنكه شما راست مى ‏گوييد. و در آن ماجرا بود که

پيامبر(صلي الله عليه و آله) گواهى و شهادت خزيمه را به جاى گواهى دو

مرد مقرر داشتند.(2)

خزيمة در غزوه بدر و پس از آن در غزوات حضور داشت.(3)

او همچون برخي ديگر از اصحاب رسول خدا(صلي الله عليه و آله)، پس از

رحلت پيامبر به همراه اکثر بني هاشم در امر خلافت به علي (عليه‌السلام)

رجوع کرد و خلافت ابو بکر را نپذيرفت و در اين‌باره با ابوبکر محاجه کرد.

و از ياران خاص امام علي محسوب مي شد؛ و در جنگ جمل، براي ياري

علي (عليه‌ السلام ) اعلام آمادگي کرد و براي جنگ با پيمان شکنان،همراه

امام علي (عليه السلام) از مدينه عازم بصره شد(4).

وي در جنگ صفين از بزرگان سپاه امام علي (عليه السلام) به شمار

مي رفت؛ او در ماجراي جنگ صفين با ايمان به حقانيت امام علي

(عليه السلام)، سرسختانه با سپاهيان معاويه جنگيد و از فريب کاري

معاويه سستي به خود راه نداد و پس از آنکه عمار بن ياسر به شهادت

رسيد، خزيمة به چادر خويش رفت و غسل کرد و سپس به ميدان جنگ

آمد و با ياران معاويه نبرد کرد تا آنکه به شهادت رسيد.(5).(6)


 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 597
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 597
بازدید ماه : 1574
بازدید کل : 105703
تعداد مطالب : 871
تعداد نظرات : 73
تعداد آنلاین : 1