یکی از اساطیر گمنام ایرانی +عکس
سیاست انقلابی کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم عماریون احساس وظیفه کنند در صحنه حاضر‌شوند

آن روزى که امثال ما پاى تلویزیون نشسته بودیم و دیدیم این جوان فریاد مى زند، نه اسمى از او شنیده بودیم ونه خصوصیتى از او مى دانستیم اما همه وجود ما غرق تعظیم و تجلیل از این جوان آزاده شد.      

به گزارش مشرق، محمد شهسواری به تاریخ سوم اسفند 1334 در قریه شیخ آباد کهنوج به دنیا آمد. وی تا سال ششم نظام قدیم ادامه تحصیل داد و به دلیل فقدان مدرسه در کهنوج از ادامه تحصیل باز ماند. او که در سه سالگی پدر خود را از دست داده بود، از این پس برای تأمین مخارج خانواده به جزیره کیش رهسپار شد و بعد از سه سال به کهنوج بازگشت و در راهسازی بین کهنوج و جیرفت به کارگری مشغول شد.

 با شروع جنگ تحمیلی، محمد به جبهه اعزام شد و برای اولین بار در عملیات بیت المقدس شرکت نمود. محمد شهسواری به تاریخ 22 /12/ 63 طی عملیات بدر، در شرق رودخانه دجله به اسارت نیروهای بعثی درآمد. در این مقطع حساس و دردناک از زندگی دنیایی محمد بود که غیرت علوی او، حماسه بی نظیری را در تاریخ ملت ایران به نام او ثبت کرد.

ساعاتی پس از اسارت به دست متجاوزین بعثی، هنگامی که محمد شهسواری را برای اعزام به عقبه، به سمت خودروهای عراقی می‌بردند، او با مشاهده ده‌ها خبرنگار دوربین به دست که اطرافش را گرفته بودند، احساس کرد که رژیم صدام تدارک مفصلی را برای بهره برداری از «عدم الفتح» ایران در عملیات بدر دیده است. در این جا بود که وی ناگهان چندین بار فریاد زد: «مرگ بر صدام، ضد اسلام». این حرکت محمد شهسواری، همان شب از تلویزیون‌های سراسر جهان پخش منتشر شد و روحی تازه در میان مسلمانان آزاده‌ای که زیر تبلیغات سنگین صدام و متحدانش درباره «عدم الفتح» ایران در عملیات بدر، فزسوده شده بودند دمید.

 شهسواری در سال ۶۹ به همراه سایر اسرا به کشور بازگشت و پس از بازگشت از سوی مسئولین مورد تفقد قرار گرفت و از دست ریاست جمهوری وقت مدال شجاعت دریافت کرد.

این آزاده سرافراز، باقی سال‌های عمر خود را به سرایداری یک مدرسه گذراند و سرانجام در بیستم مرداد ماه 1375، در حالی که عازم ماموریت محوله از سوی لشکر41ثارالله بود، در مسیر زاهدان به فیض شهادت نایل آمد.

رهبر معظم انقلاب به سال ۸۴ در سفری که به جیرفت داشتند درباره محمد شهسواری فرمود:

"یکى مثل شهید محمد شهسوارى ـ آزاده‏ى سرافراز جیرفتى ـ به یک چهره‏ى ماندگار در کشور تبدیل مى‏شود؛ نه به خاطر این‏که وابسته‏ى به یک قشر برتر است؛ نه! او یک رعیت‏زاده و یک جوان برخاسته‏ى از قشرهاى پایین اجتماع است؛ اما آگاهى و شجاعت او، او را در چشم مردم ایران عزیز مى‏کند. آن روزى که ماها پاى تلویزیون نشسته بودیم و دیدیم این جوان در چنگ دژخیمان رژیم بعثى صدام و زیر شلاق و تازیانه‏ى آنها فریاد مى‏زند: «مرگ بر صدام، ضد اسلام»، نمى‏دانستیم ایشان جیرفتى است؛ نه اسمى از او شنیده بودیم و نه خصوصیتى از او مى‏دانستیم؛ اما همه‏ى وجود ما غرق تعظیم و تجلیل از این جوان آزاده شد. بعد هم بحمداللَّه به میان مردم و کشور ما برگشت؛ امروز هم به عنوان یک شهید نامدار و نام‏آور در میان ملت ما مشهور است."


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: شنبه 19 مهر 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 523
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 523
بازدید ماه : 1500
بازدید کل : 105629
تعداد مطالب : 871
تعداد نظرات : 73
تعداد آنلاین : 1