استفتاء از رهبر انقلاب درباره خرافات آخر ماه صفر
به گزارش فرهنگ نیوز،متن پرسش و پاسخ این استفتاء بدین شرح است:
س: چند سالى است در شب اول ماه ربيعالاول حركتى در بعضى مساجد
باب شده است شائبه بدعت و يا ترويج نوعى خرافه در آن مىرود، ماجرا
از اين قرار است كه در شب اول ماه ربيعالاول از حدود نيمهشب تا اذان
صبح افرادى كه غالباً خانمها هستند با در دست داشتن شمع پشت درب
مساجد مراجعه و با كوبيدن به درب مساجد و خواندن اذكارى توسل
جسته و حاجات خود را طلب مىنمايند، البته اين عمل را تا هفت مسجد
ادامه مىدهند و خصوصاً اين حال توسل در هنگام اذان صبح به اوج خود
مىرسد و معتقد هستند بدينوسيله اتمام ماه صفر و آمدن ماه ربيعالاول
را خبر مىدهند نظر حضرتعالى در اين باره چيست؟
ج: عمل مذكور مستند روايى ندارد و شيوهاى قابل تأييد نيست. اگر چه
اصل اذكار و ادعيه و طلب حاجات از خداوند متعال عمل پسنديدهاى است،
لكن اشكال در شيوه عمل به نحو ياد شده است، آقايان علماى اعلام
(دامت افاضاتهم) و مؤمنين (ايدهم الله تعالى) با پند و اندرز و موعظه و
نصيحت از رواج چنين رفتارهايى كه چه بسا ممكن است منتهى به
وَهْن مذهب گردد، جلوگيرى نمايند.
فرا رسیدن ایام شهادت آخرین ذخیره الهی در کسوت پیامبری حضرت
محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم) و شهادت دومین پیشوای
عالم تشیع حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) بر دلسوختگان
اهل بیت (علیهم السلام) تسلیت باد.
هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب
گریان، زغمى دیده عالم شده امشب
پایان شب آخر ماه صفر است این
یا آنکه ز نو ماه محرّم شده امشب
از داغ جگر سوز نبى سیّد ابرار
نخل قد زهرا و على خم شده امشب
دلم به یاد تو امشب لبالب از شور است
رحلت جانگداز نبی اکرم صلی الله علیه و آله |
آخرین وداع با یاران
... در یكی از روزهای بیماری در حالی كه سرش را با پارچهای بسته بود
و علی(علیه السلام) و فضل بن عباس زیر بغلش را گرفته بودند و پاهایش
بر زمین كشیده میشد، وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت و شروع
به سخن فرمود و گفت: مردم وقت آن رسیده است كه من از میان شما
غائب گردم، اگر به كسی وعده دادهام، آمادهام انجام دهم و هر كس
طلبی از من دارد، بگوید تا بپردازم. در این موقع مردی برخاست و عرض
كرد: چندی قبل به من وعده دادید كه اگر ازدواج كنم، مبلغی به من كمك
كنید، پیامبر فورا به فضل دستور داد كه مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از
منبر پایین آمد و به خانه رفت. سپس روز جمعه، سه روز پیش از وفات
خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن نمود و در طی سخنان خود
فرمود: هر كسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار كند، زیرا قصاص
در این جهان، آسانتر از قصاص در روز رستاخیز است.(1)
در این موقع سوادة بن قیس برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد
"طائف" در حالی كه بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند كردید كه بر
مركب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شكم من اصابت كرد، من اكنون آماده
گرفتن قصاصم.
درخواست پیامبر(ص) یك تعارف اخلاقی نبود؛ بلكه جداً مایل بود حتی یك
چنین حقوقی را كه هرگز مورد توجه مردم قرار نمیگیرد جبران نماید.
گذشته از این، چون اصابت تازیانه بر شكم سواده عمدی نبود، از این نظر
او حق قصاص نداشته است، بلكه با پرداخت دیهای جبران میگردید.
مع الوصف پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)،خواست،نظر وی را تامین
کند. پیامبر(ص) دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند، سپس
پیراهن خود را بالا زد تا سواده قصاص كند. یاران رسول خدا با دلی پر
غم و دیدگانی اشكبار و گردنهای كشیده و نالههایی جانگداز، منتظرند
که جریان به كجا خاتمه میپذیرد؛ آیا سواده واقعا از در قصاص وارد
میشود؟ ناگهان دیدند سواده بی اختیار، شكم و سینه پیامبر(ص) را
میبوسد؛ در این لحظه پیامبر او را دعا كرده، گفت: خدایا! از سواده بگذر،
همانطور كه او از پیامبر اسلام در گذشت.(2)
فروغ ابدیت جلد2، صفحات 864- 865 (با اندكی تغییر)
پیامدهاى رحلت از لسان مبارک حضرت زهرا (س)
در این مقال بنابر آن است كه پیامدهاى رحلت پیامبر اكرم (ص) از نگاه
تنها یادگارش، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بیان شود. او كه بضعة
الرسول است (9) و به تعبیر امام على (ع) بقیة النبوة (10) است و به
اعتراف دیگران، خیرة النساء و ابنة خیر الانبیاء، صادقة فی قولك،
سابقة فی وفور عقلك است. (11)
او كه خلیفه اول در جمع مردم مدینه درباره اش چنین گفته است: انت
معدن الحكمة و موطن الهدى و الرحمة و ركن الدین و عین الحجة است.(12)
و حتى عایشه نیز گفته است: « ما رایت احدا كان اصدق لهجة من فاطمة
الا ان یكون الذی ولدها. » (13)
او كه هم مردمان مكه و مدینه را دیده و هم شاهد حیات پیامبر اكرم (ص)
بوده و هم در كنار پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) حوادث ریز و درشت عصر
نبوت و روزهاى بعد از رحلت و حوادث تلخ و دردناك آن ایام كوتاه را به دقت
زیر نظر داشته است . آرى او می تواند پیامدهاى تاسف بار رحلت پیامبر
(ص) را خوب بیان كند . در اینجا به مواردى از آنها مى پردازیم:
آن حضرت در خطبه فدكیه (14) و خطبه اى كه بعدا در جمع زنان مدینه كه
به عیادت ایشان آمده بودند (15) ایراد فرموده اند، پیامدهاى رحلت پیامبر
(صلی الله علیه وآله وسلم) را بیان می كنند از جمله آنها عبارتند از:
1. ایجاد ضعف و سستى در میان مردم .
استومع وهنه « یا وهیه.» (16)
حضرت در خطبه اى كه در حضور زنان مدینه كه به عیادت ایشان آمده
بودند نیز این امر را تذكر دادند و با تاسف فرمودند:
« فقبحا لفلول الحد واللعب بعد الجد و قرع الصفاة (17) ؛ چه زشت است
سستى و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و كوشش .»
2. تفرقه و اختلاف به وجود آمد .
«استنهر فتقه وانفتق رتقه (18) ؛ تشتت و پراكندگى گسترش یافت . و
وحدت و همدلى از هم گسست.»
استنهر از نهر به معناى وسعت و زیادى است،فتق به معناى جدایى و پاره
پاره شدن است. انفتق از انفتاق یعنى شكافتن و رتق هم به معناى
همبستگى و اتحاد است .
در قرآن كریم نیز آمده است كه: «ان السموات والارض كانتا رتقا ففتقناهما
(19) ؛ (آیا كافران ندیدند) كه آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما
آنها را از یكدیگر باز كردیم .»
3. امید و آرزوهاى مسلمانان به ناامیدى تبدیل شد.
آنان كه به پیامبر اكرم (ص) و احكام عالیه اسلام ناب حضرتش دلخوش
كرده بودند از نعمت دین الهى و حكومت اسلامى بهره مند گشته بودند.
اكنون با دیدن حوادث بعد از آن حضرت مایوس شده و امیدشان به یاس
مبدل گشت .
« واكدت الامال.» (20)
4 . به حریم پیامبر بى حرمتى شد .
« اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته (21)؛ هنوز جسد مبارك پیامبر بر
زمین است. در اجتماع سقیفه (22) بدون نظرخواهى از خاندان پیامبر(ص)
به تعیین جانشین براى آن حضرت مى پردازند. و حق اهل بیت حضرتش را
ضایع مى كنند .
چنانكه حضرت على(ع) مىفرماید:" فوالله ما كان یلقى فى روعى،
ولا یخطر ببالى ان العرب تزعج هذا الامر من بعده (ص) عن اهل بیته ولا
انهم منحوه عنی من بعده" (23) ؛ به خدا سوگند نه در فكرم مىگذشت و
نه در خاطرم مىآمد كه عرب خلافت را پس از رسول خدا از اهل بیت او
بگرداند. یا مرا پس از وى از عهده دار شدن حكومت باز دارند.»
و حتى در لحظات واپسین عمرحضرت و هنگام رحلت ایشان، هنگامى كه
قلم و لوحى طلب فرمودند به آن حضرت بى حرمتى كردند و نداى
" فانه یهجر" سر دادند. (24)
و مدتى هم از رحلت حضرت نگذشت كه به در خانه تنها یادگارش آمدند و
چه بى حرمتی ها كه نكردند. چنانكه حضرت زهرا(س) فرمود:
یا ابتاه یا رسول الله هكذا كان یفعل بحبیبتك وابنتك ... . (25)
یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدك من ابن الخطاب وابن ابى قحافة (26)
بابا اى رسول خدا پس از تو از دست زاده خطاب و زاده ابى قحافه چه بر
سر ما آمد. (27)
5 . خط نفاق و دورویى آشكار شد .
« ظهر فیكم حسكة النفاق.» (28)
حضرت در جاى دیگرى از همین خطبه، با كنایه زیبایى به این نفاق افكنى
پرداخته است و فرموده است:
« تشربون حسوا فى ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فى الخمر والضراء و
نصبر منكم على مثل حز المدى، و وخز السنان فى الحبشاء (29) ؛
شیر را اندك اندك با آب ممزوج نمودید و به بهانه این كه آب مىنوشید،
شیر را خوردید. كنایه از نفاق است كه تظاهر به عملى مىشود كه در
واقع خلاف آن است (30) و براى نابودى اهل بیت او در پشت تپه ها و
درختان كمین كردید . و ما بر این رفتار شما كه مانند بریدن كارد و فرو بردن
نیزه در شكم، دردآور و كشنده است صبر مى كنیم .»
6 . دین و معنویت كم رنگ شد .
« و سمل جلباب الدین.» (31)
«جلباب» چادر یا عبایى كه بدن انسان را مى پوشاند، حضرت زهرا (س)
تعبیر به جلباب دین فرموده . چون دین نیز تمام زوایاى زندگى فردى و
اجتماعى انسان را در بر مى گیرد، همانگونه كه چادر و عباء تمام بدن
انسان را در بر مى گیرد. (32)
و در عبارتى دیگر فرموده اند: «... اطفاء انوار الدین الجلى و اهمال سنن
النبى الصفى (33) ؛ به خاموش كردن انوار درخشان دین و بى اهمیت كردن
و مهمل گذاردن سنتهاى پیامبر برگزیده خدا همت گماردید.»
7 . مردم دچار بىتفاوتى شدند .
حضرت خطاب به انصار كه با جان و مال پیامبر را كمك كرده بودند چنین
فرمودند:
« یا معاشر الفتیة و اعضاء الملة، و حضنة الاسلام ما هذه الغمیزة فی
حقی و السنة عن ظلامتى (34) ؛ اى گروه جوانمرد، اى بازوان ملت و
یاوران اسلام، این غفلت و سستى و ضعف شما در حق من و تغافل و
بى تفاوتى و خواب آلودگى درمورد دادخواهى من، چیست؟»
8 . مردم پیمان شكنى كردند .
فرمودند:« فانى حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان و نكصتم بعد
الاقدام (35) ؛ پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشكار
كردن عقیده پنهان كارى مىكنید و بعد از آن پیشگامى و روى آوردن به عقب
برگشته پشت نموده اید.»
حضرت زهرا (سلام الله علیها)، در این فراز به حادثه غدیر اشاره مى كند
که پیامبر اكرم (ص) آن را براى مردم بیان فرمود و به آنها اعلام كرد و آنان
نیز با على (ع) بیعت كردند . اما اكنون بیعت خود را شكستند .
9 . مردم دچار وسوسه هاى شیطانى شدند .
« تستجیبون لهتاف الشیطان الغوى (36) ؛ به شیطان گمراه كننده پاسخ
مثبت دادید.»
و در جاى دیگر از خطبه فرموده اند:« اطلع الشیطان راسه من مغزره هاتفا
بكم فالفاكم لدعوته مستجیبین (37) ؛ شیطان سر خود را از مخفی گاه به
در آورد. شما را فراخواند، دید كه پاسخگوى دعوت باطل او هستید... .»
«مغزر» یعنى مخفى گاه . در اینجا شیطان به سنگ پشت و خارپشت
تشبیه شده است. چون آن هم وقتى دشمن را مى بیند، سرش را در لاك
خود فرو مى برد. اما وقتى كه محیط را بدون خطر احساس كرد، سر خود
را بیرون مىآورد. شیطان نیز تا وقتى كه پیامبراكرم (ص) زنده بودند،
سرش را در لاك خود فرو برده بود و جرات نمى كرد خود را نشان دهد .
ولی بعد از آن سرش را بیرون آورد و به تحریك مردم پرداخت. (38)
10. شتاب در شنیدن حرف هاى بیهوده و بى اساس .
« معاشرالناس المسرعة الى قیل الباطل المغضیة على الفعل القبیح
الخاسر (39) ؛ اى گروه مردم كه به سوى شنیدن حرف هاى بیهوده شتاب
مى كنید، و كردار زشت زیانبار را نادیده مى گیرید.»
11. نطفه مظاهر فساد روئیدن گرفت .
در پایان خطبه عیادت خطاب به زنان مهاجر و انصار فرمود:
« اما لعمری لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ثم احتلبوا ملء القعب دما عبیطا
و ذعافا مبیدا(40) ؛ به جان خودم سوگند نطفه فساد بسته شد، باید
انتظار كشید تا كى مرض فساد پیكر جامعه اسلامى را از پاى درآورد كه
پس از این از پستان شتر به جاى شیر خون بدوشید و زهرى كه به سرعت
هلاك كننده است .
12. فرصت طلبان به سر كار آمدند .
حضرت (سلام الله علیها) در فرازهایى از خطبه فدكیه به گروه هاى فرصت
طلب كه منتظر بودند تا بعد از رحلت پیامبر از موقعیت بهره برند پرداخته
است . و ویژگى هاى آنها را نیز بیان فرموده است .
پاورقی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- القصاص فی دار الدنیا احب الی من القصاص فی دار الاخرة.
2- مناقب آل ابیطالب ج1، ص164 .
مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهـرا و مرتضـاست
قرآن عـزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینـه را به جگر داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه! کز این ماتم عظیم
گر آسمان خـراب شود بر سرت رواست
گشتند انبیا همه چون فاطمــه یتیم
زیرا عــزای قافــله سالار انبیاست
خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عـزا خداست
تصویرسازی شاهد غربت کوچه
شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
دوره خلافت امام حسن(علیه السلام)، دورهاى بود که فعالیت منافقان،
از طرفی معاویه به مقابله با امام حسن(علیه السلام) برخواسته بود و از
با وجود تمام این شرائط، امام حسن(علیه السلام) تصمیم نهایى برای
امام پس از فراخوان نبرد بر علیه شامیان، متوجه جاسوسانى از سوى
اما برنامه معاویه به طور دیگرى طراحى شده بود. گرچه در ظاهر او نیز
نقشه معاویه آن بود که حضرت را مخفیانه به قتل برساند و بدون دردسر
یکى از منافقین،امام را در موقع نماز هدف قرار داد نتوانست کارى از پیش
یاران خائن
یاران امام در پیروزى بدون دردسر معاویه نقش اساسى را ایفاء کردند.
عبیدالله بن عباس فرمانده لشگر امام حسن (علیه السلام) نتوانست در
صبحگاه وقتى سپاه امام براى نماز حاضر شدند، عبیدالله بن عباس غایب
با فرار عبیدالله ابن عباس و دیگر فرماندهان سپاه امام حسن(علیه السلام)
همینکه به جاى تاریکى که مظلم ساباط خواندهاند رسید نااگاه یکى از
بالاخره همان عواملى که امام على (علیه السلام) و سپاهش را در مقابل
امام حسن(علیه السلام) پس انجام صلح با معاویه، حکومت کوفه را رها
منابع:
[۱] - محمد بن نعمان شیخ مفید، الارشاد فى معرفه حجج الله على العباد، سیدهاشم
[۲] -ابى الفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، کاظم المظفر،قم، دارالکتاب، چاپ دوم، ص ۳۹
[۳] - شیخ مفید، همان
[۴] - مجلس، محمد باقر؛ بحارالانوار بیروت ، الوفا، چاپ دوم ۱۴۰۳ ،ج۴۴ ،ص۳۳
[۵] - همان ،ص۵۱ و یعقوبى، احمدبن ابى یعقوب؛ تاریخ یعقوبى، محمد ابراهیم آیتى،
[۶] - یعقوبى، همان، ج۲، ص۱۰۷
[۷] - ابوالفداء اسماعیل بن عمره بن کثیردمشقى، البدایه والنهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷،
[۸] - شیخ مفید، همان، ص۸ و ابوجعفر محمد بن جریر طبرى، تاریخ الامم و الملوک،
[۹] - یعقوبى، همان، ص۱۴۲
[۱۰] - طبرى ، همان
[۱۱] -شیخ مفید، همان، ص۱۲
منبع: مجمع جهانی شیعه شناسی.
پایگاه بصیرت،فتنه 1388 از پيچيدهترين و عميقترين توطئههايي بود كه بر
انقلاب اسلامي ايران حادث شد. اين فتنه مبتني بر طراحي عميق و
حسابشده بود كه چگونگي آن در اين مختصر قابل تبيين نيست؛ اما بر
سر حذف يا زنده نگه داشتن آن در افكار عمومي دو نگاه در كشور وجود
دارد. برخي معتقدند كه اتفاقي بود كه گذشت و نبايد اختلافات را زنده نگه
داشت. بايد در مقابل همديگر گذشت كرد و به فكر آينده بود. گروه دوم كه
اصل نظام و جريان مؤمن به آن است نيز با اصل اين پيشنهاد موافقند، اما
از غائلهآفرينان مطالباتي دارند كه هنوز محقق نشده است؛ بنابراين
همچنان بر يادآوري فتنه اصرار دارند. مقام معظم رهبري نيز هر از گاهي
فتنه را يادآوري ميکنند. برای نمونه در شهريورماه امسال در جمع هيئت
دولت تأكيد كردند كه وزرا به قولي كه هنگام رأي اعتماد دادهاند كه با فتنه
مرزبندي داشته باشند مقيد باشند و يا در هفته بسيج، اهل فتنه 1388 را
افرادي خواندند كه فاقد بصيرت لازم بودند. اما عمده دلايلي كه بايد
همچنان از فتنه گفت، عبارتند از:
1ـ فتنهگران در ازاي هزينههايي كه بر نظام و انقلاب و مردم تحميل كردند،
هزينهاي را پرداخت نكرده و تاكنون حاضر به پرداخت آن نشدهاند. لطمات
اقتصادي بخشي از اين هزينه است كه علاوه بر خسارت مادي به كشور،
باعث افزايش تحريمها شدند. قدرت دفع فتنه توسط نظام موجب تشديد
تحريمها شد كه حكايت از همسويي اصحاب فتنه و غرب داشته و دارد.
2ـ دشمن در رسيدن به اهداف خود بسيار اميدوار و به صورت عريان وارد
عرصه شد از بهكارگيري توئیتر تا حمايت همهجانبه رسانهاي تا نام بردن
اوباما از يكي از سران فتنه و... بخشي از اين اميدواري است، بنابراين
كساني كه نظام را به سمتي بردند كه موجب اميدوارم دشمن شد،
نبايد در افكار عمومي به فراموشي سپرده شده و از نظرها محو شوند.
3ـ نسلهاي بعدي انقلاب نبايد از فتنه بيخبر بمانند. رويشهاي انقلاب
بايد بدانند بر نظام مظلوم ما چه گذشته است.بايد بدانند كه نظام جمهوري
اسلامي ايران در مقطعي از تاريخ خود با وجود مشاركت 85 درصدي مردم
نتوانست در مقابل چشم ملتهاي اسلامي سر بلند كند (اين سخن مقام
معظم رهبري است) بايد نسلهاي آينده خائنان به انقلاب و مدعيان
دروغين جمهوريت و امام را بشناسند و...
4ـ يادآوري مكرر فتنه براي پيشگيري از بازگشت اين جماعت به پستهاي
كليدي و غيركليدي نظام لازم است. اگر فتنهگران و عملكردشان به
فراموشي سپرده شوند،خطر بازگشت بیهزینهشان به نظام بسیار جدی
است.
5ـ پيشگيري از تكرار فتنه از ديگر عوامل تأكيد بر آن است.طراحان فتنه بايد
هميشه در معرض پاسخگويي و اتهام باشند. نبايد مجال طراحي مجدد
فتنه به آنان داده شود. اگر با غائلهآفرينان 1378 برخورد مناسب ميشد،
فتنه 1388 بهوقوع نمیپیوست. اين تجربه ارزشمند اكنون در مقابل ما
است. بنابراين يادآوري خاطرات تلخ از تكرار آن خاطرات جلوگيري خواهد
کرد.
6ـ يادآوري فتنه از انسجام و سازماندهي مجدد آن نيز جلوگيري خواهد
کرد. برخورد و مواجهه امام با نهضت آزادي مثال خوبي است. اگر امام(ره)
در سال 1366 آن نامه محكم و تأثيرگذار را به وزير وقت كشور درباره
نهضت آزادي نمينوشت و اگر اكنون آن سند در تاريخ انقلاب ثبت نشده
بود، معلوم نبود نهضت آزادي اكنون در كجاي جورچین انقلاب قرار داشت.
اگر اصحاب فتنه رها شوند و بدون پرداخت هزينه به فعاليت عادي خود
بپردازند مجدد به سازماندهي روي خواهند آورند و چهبسا خود را صاحب
و مالك حقيقي انقلاب بدانند.
7 ـ اصحاب فتنه هنوز با اپوزيسيون خارج از كشور و دوستان فراري خود
مرزبندي نكردهاند و حاضر نيستند از آنان ابراز برائت كنند.بنابراين تا زماني
كه آنان بدون عذرخواهي و بدون توضيح درباره چرايي طراحي آن فتنه به
بازگشت اصرار ميورزند بايد پشت دروازههاي نظام معطل بمانند.
۸ ـ از همه مهمتر مگر ميشود قيام نهم ديماه 1388 را از تاريخ ايران و
انقلاب محو كرد. بنابراين تا اين روز گرامي داشته ميشود و نام آن روي
خيابانها، ميدانها و كوچههاي شهرها و روستاهاي ايران ميدرخشد.
ننگ فتنه نيز باقي است. اين ننگ ابدي با هيچ تدبيري پاك نخواهد شد.
بیست وشم صفر المظفر
- تجهيز لشكر اسامه
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و اله) پس از بازگشت از حجه الوداع،
برای مقابله با حمله رومیان که از شمال غرب شبه جزیره عربستان
حملهور شده بودند، سپاهی از انصار و مهاجر جمـعآوری و فرمان همگانی
برای شرکت در این جهاد را صادر نمودند.
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) در بیست و هفتم صفر سال ۱۱ هـ .ق.
با دستان مبارک پرچم فرماندهی را به دست جوانی رشید که در ۱۷ یا ۱۸
سالگی بوده، سپردند. او «اسامه» فرزند زید بن حارثه بود که پدرش در
جنگ تبوک قبلاً به دست رومیان به فیض شهادت نایل شده بود.
اردوی مسلمانان در نزدیکی مدینه برپا شد. برخی افراد از جمله: ابوبکر،
عمر، عثمان، سعدبن ابی وقاص و ابوعبیده که از ماجرای غدیر خم و نصب
امیرمؤمنان به امامت و رهبری مسلمانان از پیامبر (صلی الله علیه و اله)
دل خوشی نداشتند، به پیامبر خرده گرفتند که چرا جوانی کم سن و سال
را به امیری سپاه انتخاب کردهاند. اینان که خروج این سپاه را از مدینه
مطابق با اهداف و امیال خود نمیدانستند، کم تجربگی او را بهانه قرار
دادند.
پیامبر با جسمی تبدار و رنجور در حالی که از شدت مریضی توان و
رمقی نداشتند، به مسجد آمدند و بالای منبر رفتند و در اثبات کاردانی
اسامه بن زید برای مردم سخن گفتند و فرمودند: « خدا لعنت کند کسی
را که از لشکر اسامه سرپیچی کند!» ولی ابوبکر و عمر و عثمان
سرپیچی کردند و بازگشتند! و خود را مشمول لعن رسول خدا
(صلی الله علیه و اله) که همان لعن خداوند است قرار دادند.
سرانجام با توطئههای بسیار و کارشکنیهای فراوانی که بر سر راه
اسامه بود، سپاه او به طرف مرزهای روم به حرکت درآمد؛ اما هنوز از
مدینه فاصلهای نگرفته بود که از رحلت خاتم پیامبران باخبر شدند. اندوه
سپاه و فرصت طلبی منافقان مسلمان نمابرای مدتها شیرازه سپاه را از
هم پاشید و تا زمان حکومت ابوبکر این از هم پاشیدگی ادامه داشت ولی
در نهایت روانه جنگ با شام و رومیان شد.
در اين روز در سال 11 ه پيامبر(ص)به عده اى خاص از صحابه و به
خصوص ابوبكر و عمر و عثمان امر فرمودند براى سفر به روم و جنگ با
رومیان به اميرى اسامه بن زيد آماده شوند. آنان از اين امر كراهت داشتند
و نسبت به فرماندهى اسامه بر سپاه اسلام به خاتمالانبياء (ص) اعتراض
کردند.حضرت فرمودند: "خدا لعن كند كسى را كه از لشكر اسامه تخلف
کند".ولى با اين حال بسیاری از اصحاب تخلف كردند و بازگشتند!
آیتالله سید علی غیوری نجفآبادی، در سال ۱۳۰۹ شمسی، در نجفآباد
اصفهان متولد شد. وی تحصیلات خود را تا پایان دورهی ابتدایی در زادگاه
خود گذراند و سپس به علت علاقه به علوم دینی به تحصیلات حوزوی روی
آورد. در سال ۱۳۲۵ رهسپار اصفهان شده و در مدرسهی علمیهی
«نیماورد» اصفهان به تحصیل پرداخت و سپس برای تکمیل دانش خویش
رهسپار قم، مرکز علوم دینی شد.
مدرسهی حجتیه مأوای بعدی او بود که پس از مدرسهی ملاصادق انتخاب
کرد و در آنجا بود که توسط آیتالله ابراهیم امینی، معمم شد.
آیتالله غیوری در یکی از سفرهای تبلغیاش به شهر ری در عید غدیر
۱۳۴۰، به دعوت هیئت ملایریها مقدمات بنای مسجدی را فراهم کرد.
شبستان مسجد را در مدتی کوتاه ساخت و با اجازهی امام (ره)در آنجا
ساکن شد.
غیوری پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهر ری را ترک نکرده و به رتق و
فتق امور مردم آنجا پرداخت. این سوابق موجب شد که به امامت جمعهی
آن شهر برگزیده شود. در دورهی چهارم انتخابات مجلس نیز در انتخابات
میان دورهای به عنوان نمایندهی مردم تهران به مجلس شورای اسلامی
راه یافت.
همچنین چاپ تفسیر ۱۳ جزء قرآن مجید به زبان ساده توسط وی از دل
مشغولیهای علمی او بود؛ اما از آن جهت که تفسیر نمونه هم به همین
شیوه تدوین شده بود، او از چاپ کتاب تفسیر خود منصرف شد.
آنچه که جای نگرانی دارد
پایگاه بصیرت، آیینهای بزرگداشت روز دانشجو (۱۶ آذر) امسال نیز مانند
سالهای گذشته در بسیاری از دانشگاههای کشور برگزار شد و از قضا
مانند آن سالها، حواشیهایی نیز داشت. روند چگونگی برگزاری این روز
در سالهای پیش، بیانگر آن است که این روند تا حد زیادی تابع متغیری به
نام دولت است. در بیشتر این سالها خط سیاسی و نگرش دولتها در
نحوه برگزاری این آیینها تأثیر جدی داشته است.در همین حال و به همین
مناسبت آیینهایی هم به موازات آیینهای همسو با دولتها برگزار شده
که با آیینهای دولتی تفاوتهایی با نسبت کم و زیاد داشته است. در
مواردی هم،در حالی که از مذمت وابستگی دانشجو و دانشگاه به گروهها
و احزاب سیاسی سخن گفته میشد، خود این اظهارات به نوعی شائبه
چیزی پیدا میکرد که منع از آن در کلام گوینده جاری بوده است. نکات
کوتاهی که گفته شد، برخی از ویژگیهای کلی آیینهای این مناسبت در
سالهای گذشته بود و چنانچه این روند، دلسوزانه و آگاهانه نقد نشود و
تجربیات سالهای گذشته به کار گرفته نیاید این وضعیت ناخوشایند تا
«نازمانی» ادامه مییابد. یکی از ارکان اصلی و شاید هم اصلیترین رکن
برگزاری روز دانشجو که با فلسفه و شأن نزول آن هم ارتباط ماهوی دارد
و باید همیشه و هر ساله به شکل مشروح به آن پرداخته شود، موضوع
استکبارستیزی است که این مهم نیز به نسبت تفکر و خط مشی دولتها
دچار فراز و فرود میشود، حال آنکه نباید اینطور شود. از حسن اتفاق،
یکی از نقاط اشتراک حرکت بیداری دانشجویی با ماهیت انقلاب اسلامی
همین مقوله «استکبارستیزی» است که باید در حرکت بیداری دانشجویی
نهادینه شود تا آنجا که در روز دانشجو نباید سخنرانیای خالی از این اصل
باشد تا چه رسد به اینکه به موضوعاتی مغایر با آن پرداخته شود. بالاتر از
صحبت درباره «استکبارستیزی» در روز دانشجو، رفتارهایی است که در
این روز بروز پیدا میکند که شاخصه اصلی آن به طریق اولی باید ضد
استکباری باشد و نه همسو با خواست و میل استکبار و یا احیاناً برنامه
خوداستکبار و در خدمت آن باشد. اگر از این منظر به آیینهای امسال روز
دانشجو نگریسته شود و رسمیترین آن یعنی مراسمی که در دانشگاه
علوم پزشکی ایران و با سخنرانی دکتر روحانی برگزار شد و حاشیههایی
نیز داشت، به همراه مواردی مدنظر قرار گیرد،موضوع ملموستر میشود.
با اینکه رئیسجمهور در سخنانش اعلام کرد: «دانشجویی فراتر از خط و
جناح سیاسی است و اگرچه برخی میخواهند جنبش دانشجویی را به
فضای خاصی منحصر کنند، اما این جنبش یک حرکت مستمر است که
وجود داشته و خواهد داشت.» عدهای از مسئولان دانشگاهی با لغو
سخنرانی افرادی مانند: حسین شریعتمداری و منصوره کرمی، همسر
علیمحمدی از شهدای هستهای و… و نیز میدان دادن به افرادی مانند:
معین، جلاییپور و… نشان دادند به سخنان دکتر روحانی اعتقاد ندارند و
سخت پایبند گره زدن افکار دانشجویان با دیدگاه افراد شاخص و
جریانهای سیاسی هستند. در موقعیت خطیری که مسئولان دولتی در
حال مذاکره هستهای با گروه ۵+۱ هستند و نمایندگان شیطان بزرگ به
سبب خوی استکباری و افزونطلبی با مانعتراشی و زورگویی مانع توافق
و رسیدن ایران به حقوق هستهایاش است و سراسر جغرافیای آمریکا را
خشم و اعتراض علیه رفتار حکومتگران آمریکایی با سیاهپوستان فرا
گرفته و صحبت از شکنجههای مأموران سازمان سیا علیه دستگیرشدگان
است و مردم دنیا و دانشجویان ایرانی برای شنیدن سخنان ضداستکباری
آمادگی کامل دارند، دکتر روحانی اشاره درخوری به این بحث مهم نداشت.
همراه این غفلت و فرصتی که از دست رفت، دکتر روحانی در خلال
سخنانش که فرازهایی از آن هوشمندانه منطبق بر فضای جهانی و نیاز
دانشجویی و از جنس ادبیات انقلاب بود به ناگاه از زاویهای به مبحث
دانشگاه و روند انتخاب وزیر علوم پرداخت که ناامیدکننده بود و امتیاز
منفی تلقی میشود؛ زیرا «نبود» بحث جدی درباره «استکبارستیزی» در
سخنان دکتر روحانی و «بود» سخنانی درباره دانشگاه و روند انتخاب وزیر
علوم که در ادامه به آن اشاره میشود، هر دو مسئلهای است که دشمن
به آن حساس است. دکتر روحانی گفت: «دولت نسبت به دانشگاهها خط
و راهی داشته که یکی است و از آن راه بازگشت نخواهد کرد.»
وی همچنین تأکید کرد: «وزیر علوم جدید، ادامهدهنده راه و مسیر عزیزان
پیشین در دولت یازدهم است، همان راهی که بنا بود دکتر میلیمنفرد
طی کند و نگذاشتند، بنا بود دکتر توفیقی ادامه دهد، نگذاشتند، ادامه راه
برای دکتر فرجیدانا ممکن نشد، اما همان راه را دکتر نجفی ادامه داد و
همان راه را قرار بود نیلیاحمدآبادی و دکتر احمدیدانشآشتیانی ادامه
دهند و امروز نیز دکتر فرهادی همان راه را ادامه خواهد داد.»
دانشجو که میداند آنهایی که نگذاشتند افرادی را که دکتر روحانی نام
برد، وزیر شوند و یا از وزارت خلع کردند به این علت بود که متهم به
طرفداری از فتنه و همکاری با آنها بودند، با شنیدن سخنان فوق از زبان
رئیسجمهور چه نتیجهای میگیرد؟! و یا وزیر علوم که در این جلسه حاضر
است و پیش از گرفتن رأی اعتماد از مجلس نسبت به فتنه و فتنهگران
اعلام برائت کرد با شنیدن این سخنان و فرمان ضمنی که در آن است،
چگونه میتواند این وزارتخانه را اداره کند؟! آیا اگر کسی با شنیدن این
سخنان نتیجه بگیرد که نزاع زیر پوستی با مجلس ادامه دارد و هرگاه
فرصت فراهم آید، آشکار میشود، باید ملامت و متهمش کرد؟ یا با استناد
کردن به این سخنان باید به ادعایش گردن نهاد و پذیرفت که در پس این
ظواهر که سعی میشود زیبا جلوه کند، ترشرویی و ناسازگاریهای
نهفته که با تمام تلاشها برای پنهان نگه داشته شدن، گاهی با فوران
بیرون ریخته میشود!
بنابر نقل رسانهها در ابتدای سخنرانی رئیسجمهور عدهای در حمایت از
فتنهگران، شعارهایی دادند و در میان صحبتهای رئیسجمهور هم پس از
شعار عدهای در حمایت از سران فتنه، فردی با صدای بلند فریاد زد: آقای
رئیسجمهور، شما برای شکستن حصر قول دادید و دکتر روحانی هم
گفت: «راه ما همان است که به شما وعده دادیم و وعده ما با شما
شکستنی نیست.» و در ادامه هنگامی که دانشجویان فریاد روحانی،
روحانی، حمایتت میکنیم، سر دادند، روحانی گفت: خواسته من همین
است که شما میفرمایید. همچنین نماینده طیف اصلاحطلب خطاب به
دکتر روحانی گفت: طبق روال همه ساله در این برنامه باید پیام خاتمی
پخش میشد؛ اما امروز به ما گفتهاند که طبق حکمی حق پخش پیام
خاتمی را ندارید که در ادامه دانشجویان شعار «سلام بر روحانی، درود
بر خاتمی» سر دادند. در برخی از مراسمها هم شعارهایی علیه نظام
داده شد.
برخی از رسانهها این مسائل را بزرگتر از آنچه است، بازتاب دادند، حال
آنکه به عقیده نگارنده، خود این موارد در حد و اندازهای نیستند که نگرانی
ایجاد کنند. اگر ده، بیست، صد، سیصد، هزار و… دانشجو علیه نظام شعار
دهند یا از فتنه حمایت کنند، خراشی بر پیکر تنومند نظام نمیافتد و این
ادعا در زمانی که حقد و کینه همه دشمنان خارجی و داخلی نظام به
یکباره در سال ۸۸، در خیابانهای سطح شهر تهران به شکل شعلههای
آتش زبانه کشید، اثبات شد. از اینرو این موارد و بسیار بیشتر از آن، برای
نظام اسلامی، مسئله و نگرانی نیست، آنچه نگرانکننده است و به عرصه
حکومتی ربط دارد، حضور افراد و حرکت خزنده جریان با برنامهای است که
از این جوانان استفاده ابزاری میکنند. این مسئله خطرناکی است که باید
جلوی آن را گرفت. در فتنه ۸۸ هم صدها تن در درگیریهای شدید خیابانی
دستگیر شدند و چون نظام و مسئولانی که مأموریت مقابله با فتنه را
داشتند، میدانستند اینها ابزار هستند و واقف بودند باید چه کسانی را
دستگیر کنند و نگه دارند، نیروهای ابزاری را خیلی سریع آزاد میکردند و
پس از فرونشستن غبار فتنه، معلوم شد که مسئولان درست تشخیص
دادند و دقیق عمل کردند؛ بنابراین، نظام هیچگاه از ناحیه دانشجویی که
شعار مخالف میدهد و بد عمل میکند، نگران نیست و او را متعلق به
جناح دشمن نمیداند، نهایت اینکه ناآگاهی است که میتوان آگاهش
کرد، اما در این میان کسانی هم هستند که برنامهریزند و قصد دارند
دانشگاه را جولانگاه خود کنند و با فریب دانشجو او را به ابزار مبدل
سازند که از این موضوع نمیتوان گذشت. آیینهای روز دانشجو یکی
از زمانهای سنجش این وضعیت است که در آن طرح و برنامهها
بیشتر سنجیده میشود.
رضا گرمابدری
پشت پرده گروگان گیری در سیدنی؟!!
خبرگزاری تسنیم: کلاهبرداری که پس از سرقت صدها هزار دلار در ایران از استرالیا
پناهندگی میگیرد، پس از چندین سال و ارتکاب چندین جرم دیگر چون همدستی در قتل
و هتک حرمت زنان، علیرغم هشدارهای تهران به سیدنی، دست به یک گروگانگیری
مرگبار زد.
شیخ هارون؛کلاهبردار فراری روحانی نما
برای کارشناسان رسانه، کنار هم قرار گرفتن نمادهایی چون نام ایران،
شخصی با لباس روحانیت، گروگانگیری و داعش، در بازنمایی ماجرای
سیدنی استرالیا تنها میتواند یک معنا داشته باشد و آن هم یک طراحی
رسانهای برای مخدوش کردن چهره ایران در میان افکار عمومی جهان
است.
حماسه اربعين و چشمان کور سياست زده / مهدي سعيدي
پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ حماسه بزرگ بيست ميليوني اربعينيان،
بزرگترين تجمعي بود که تاريخ بشريت تا به امروز به چشم ديده بود.
حماسهاي که با نام مقدس حسين(ع) شکل گرفته و حکايت از پيروزي
خون به ناحق ريخته فرزند پيامبر(ص) بر يزيد و يزيديان دارد. اين حماسه
تاريخي از آنجايي اهميت مييابد که فتنه تکفيريون و داعش - که بايد آن
را زائيده مستقيم صهيونيسم و غرب دانست - چندماهي است که به
مهمترين معضل ملت مسلمان عراق بدل گرديده و امنيت اين کشور
شيعي را به شدت تهديد کرده است. اين خوارجهاي زمانه، از مدتهاست
که با جنايات وحشيانه خود تلاش دارند تا از حربه "نصب بالرعب" بهره
جويند و به کشورگشايي خود ادامه دهند، غافل از آنکه جوانان شيعه
اميرالمومنين(ع) در مکتب حسيني(ع) پرورش يافتهاند و علي اکبر(ع)
و ابالفضل العباس(ع) را مقتداي خود قرار دادهاند.
جنايتکاران داعشي - که در ماههاي اخير با شکستهاي پيدر پي در
برابر سپاه اسلام، با خفت تمام کيلومترها از کربلا و نجف دور شدهاند- با
راهاندازي جنگ رواني و تهديداتي گسترده تلاش کردند تا با ايجاد ترس و
وحشت، از شکلگيري تجمع بزرگ عزاداران حسيني در اربعين سالار
شهيدان(ع) جلوگيري به عمل آورند. اما اين تهديدات نه تنها موجب کاستن
از تعداد زوار حرم اباعبدالله(ع) نشد، بلکه مراسم اربعين امسال با رشدي
چند ميليوني رکورد "بيست ميليون زائر" را براي اولين بار در تاريخ بشريت
به ثبت رساند.
بيخبران تکفيري که از قرآن و اسلام بيخبرند نميداند که اين ملت،
ميراث دار مجاهدين راه حق در بدر و احدند، همانان ��ه وقتي خبر تهديد
و حمله دشمن با هدف ايجاد رعب و وحشت توسط منافقين در جامعه
تلاش انتشار مييافت و قلوب "سست ايمانان"را به لرزه در ميآورد، نه
تنها نميهراسيدند، بلکه برعکس بر ايمانشان افزوده ميشد و فرياد بر
ميآوردندکه خداوند متعال براي ما کافي است و او بهترين ولي و حامي
ما خواهد بود. «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ
فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکيلُ»(آل عمران: 173)
جالب آنجا بود که عملا نيز وحشيان انتحاري داعشي از ايجادکوچکترين
ناامني در خيل بيشمار شيعيان حسيني ناکام ماندند و بزرگترين تجمع
اربعين به امنترين آن نيز در طول سالهاي اخير مبدل گرديد.
اين تجمع که اينچنين با عظمت و باشکوه برگزار گرديد، آمريکاييها،
صهيونيست ها و ايادي تکفيري آنان را به سختي بر آشفت، به نحوي که
رسانههاي بينالمللي صهيونيستي که مدعي "جريان آزاد اطلاعات" در
جهان هستند، ترجيح دادند تا به همه قواعد اوليه تدوين خبر و ارزشهاي
خبري که بر جذابيت و تازگي و عظمت و استثنا بودن تاکيد دارد، پشت پا
بزنند! و از کنار اين بزرگترين تجمع مذهبي، سياسي، فرهنگي قرن را با
کمترين پوشش خبري عبور کنند.
البته عناصر پشت پرده و تصميمساز و تصميمگير استکبار جهاني و ايادي
تکفيري آنان پيام ميليونها عاشق اميرالمومنين(ع) و شاگردان مکتب
حسيني(ع) را به خوبي دريافت کردند و فهميدند که آرزوي دسترسي به
عتبات عاليات را به گور خواهند برد و زنگها براي نابودي جريان تکفيري به
صدا در آمده است.
در اين بين واکنش ناشيانه برخي از رسانههاي متعلق به برخي
جريانهاي سياسي که سابقه توهين به مقدسات و ارزشهاي اسلامي
را نيز در پيشينه خود دارند، بيش از رسانههاي بيگانه تعجب آور است.
اگر فهم عملکرد رسانهاي صهيونيستي در مواجهه با اربعين بيست
ميليوني قابل درک باشد، بدون شک بيتوجهي روزنامههاي زنجيرهاي
شرق و آرمان و آفتاب و ايران و عدم اختصاص تيتر يک يا عکس صفحه
اول خود به اين موضوع در فرداي اربعين قابل فهم نخواهد بود!
اين اقدام سوالات و ابهامات متعددي را نسبت به ماهيت اين مطبوعات
مجددا در اذهان عمومي مطرح خواهد ساخت. مواردي از اين قبيل که
آيا چنين اقدام غيرحرفهي را ميتوان جز با نيت بيتوجهي به حرکت
بزرگ ملت شيعه ارزيابي کرد؟ آيا در بين متصديان اين مطبوعات کساني
وجود دارند که با تعظيم شعائر ديني سر ناسازگاري داشته و از خلق اين
حماسه بزرگ ناخرسندند؟ هماهنگي اين مطبوعات و رسانههاي بيگانه
در کم اهميت جلوه دادن حماسه اربعين ناخواسته است و يا بايد آن را
مبتني بر سناريويي پنهان تحليل نمود؟ چه کساني در پس مديريت اين
مطبوعات نشستهاند که تا اين اندازه از واقعيتهاي جامعه بيگانهاند؟ و
آيا اين تحليل که باز هم افراطيون ساختارشکن به تحريريه اين مطبوعات
نفوذ و رخنه کردهاند ميتواند درست باشد؟
اقداماتي از اين دست در کنار اظهاراتي احمقانه عنصر خودفروختهاي
چون "اکبر گنجي" - که چند روز پيش در يادداشتي تلاش نمود تا حماسه
بيست ميليوني اربعين را دروغ بخواند، در حالي که هزاران کيلومتر
آنسوتر در پناه بيگانگان مشغول به خوش خدمتي است – حکايت از آن
دارد که اين تجمع اسلام ناب محمدي(ص)" به شدت دشمنان اسلام و
تشيع را به هراس انداخته و پروژه طراحي "اسلام آمريکايي" آنان را تا
مرز ناکامي و شکست عقب رانده است.
افراطيون بايد از گذشته درس بگيرند و بخاطر داشته باشند که راه
موفقيت جريانهاي سياسي نه با چشم بستن بر حقايق جامعه که با
همراهي با ملت و ارزشهاي آنان محقق خواهد شد. و اگر اين جريانها
خود را با صفوف مردم همراه نسازند، ملت آنها را از قطار انقلاب پياده
خواهند کرد.
زندگینامه شهید تند گویان
جواد تندگویان در سپیدهدم روز 26 خرداد سال 1329 هجری شمسی پا به
عرصه هستی نهاد. قدومش مایه بركت و خیر برای خانواده بود و وجودش
روشنی بخش جانشان.
قبل از اینكه به مدرسه برود پدرش او را به مسجد برد و با قرآن آشنا كرد.
پدرش از هواداران آیت الله كاشانی ـ روحانی مبارز، مشهور بود.
جواد در محیط ساده خانواده آموخت كه معیار اصلی و هدف واقعی زندگی
تجمل و رفاه نیست. بلكه غیر از مادیات، ارزشهای والاتر و برتر دیگری نیز
وجود دارد. به همین دلیل در طول زندگی خود هیچگاه اجازه نداد وسیله
برای او هدف شود. جواد اكثر شبها، با قدمهای كودكانهاش همراه پدر و
پدربزرگ به مسجد «بینایی» و هیات «بنیفاطمه» و فاطمیون خانیآباد
میرفت. ساكت و آرام در گوشهای مینشست و به نماز خواندن مومنان
نگاه میكرد و گوش او به تدریج با دعا و گفتار عالمان دین آشنا شد. هنوز
به دبستان نرفته بود كه در صف نماز جماعت در كنار پدر و پدربزرگ خود
ایستاد و نماز خواند و درس خضوع و خشوع در برابر حق و ایستادگی در
مقابل هرچه غیرخدایی، را آموخت. در كنار پدر و پدربزرگش در جلساتی
كه بعد ازهیات به گونهای خصوصی برگزار میشد شركت داشت و با
مبارزه مكتبی آشنا شد و تا آخرین دقایق حیات پرافتخارش از مبارزه دست
نكشید و مسجد و هیات را ترك نكرد.
مهندس تندگویان با وجود اینكه امتیاز لازم را برای اعزام به خارج به عنوان
سهمیه بانك ملی به دست آورده بود. در مصاحبه به دلیل اینكه مذهبی
متعصب شناخته شد كنار گذاشته شد. ایشان با توجه به علاقهای كه
داشتند در سال 1354 به تحصیل در دانشكده نفت آبادان مشغول
میشوند و فعالیتهای اسلامی و انقلابی خود را در انجمن اسلامی این
دانشكده دنبال میكنند. پس از انقلاب با توجه به سوابق انقلابی مهندس
تندگویان ایشان از سوی شهید رجایی به عنوان وزیر نفت به مجلس
معرفی شدند.
40 روز بعد، شهید تندگویان كه به قصد تشویق و تقدیر كاركنان شجاع
تاسیسات نفتی از یك راه فرعی عازم آبادان بودند، مورد تهاجم مزدوران
صدام قرار گرفته و به اسارت گرفته میشوند كه پس از تحمل سالها
اسارت به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
پسرم گفت به شهادتم حسادت نمیكنی!
پدر شهید تندگویان از آگاهی شهید بزرگوار نسبت به سرنوشت سفر
آخرتش میگوید:
پسرم یك ساعت قبل از آخرین سفرش، به مغازه من تلفن كرد گفت پدر
من دارم به جنوب میروم، میخواستم خداحافظی كنم.» گفتم: مواظب
خودت باش. خندید و گفت:« به من حسودی میكنی پدر؟» پرسیدم:
حسودی؟! از چه بابت؟ گفت:« برای اینكه ممكن است شهید بشوم!».
.... در پایان صحبت خود، مبلغی را نام برد كه بابت خمس و زكات بدهكار
است. از من خواست چنانچه از سفر بازنگشت. این مبلغ را بپردازم.
مادر شهید تندگویان در مورد اهمیت دادن ایشان به مطالعه و تلف نكردن
اوقات فراغت و چند ویژگی برجسته ایشان این چنین میگوید: هرگاه در
منزل كاری نداشت از نوارهای قرآن كه در خانه داشتیم، استفاده میكرد
و من ندیدم كه وقت را به بطالت طی كند. همیشه میگفت: «اگر امروزم
با دیروزم یكی باشد، از غصه دق میكنم.»
صفت سخاوت در او به قدری برجسته بود كه صفات دیگرش را
تحتالشعاع قرار داده بود به طوری كه مادرم (مادر بزرگ جواد) میگفت:
«جواد باعث خدا بیامرزی من است».
اسارت تندگویان مثل شهادت بود
قرار بود كه وزرای نفت و بهداشت با معاونان خودشان به اهواز بروند.
پرواز، راس ساعت هفت صبح، از پایگاه اول شكاری شروع میشد.
همه به جز شهید تندگویان و چند نفر از همكارانش سرقرار حاضر شدند.
هرچه تلاش شد، دسترسی به آنان مقدور نشد و بالاخره پس از تاخیر،
هواپیما راه افتاد. قبل از اوج گرفتن خبر رسید كه شهید تندگویان و
همراهان آمدهاند. دوباره هواپیما بازگشت و آنها سوار شدند و به طرف
اهواز حركت كردیم. در اهواز به علت طوفانی بودن هوا، فرود هواپیما
میسر نشد. شهید تندگویان گفتند: به اصفهان برویم واز پالایشگاه نفت
آنجا بازدید كنیم. بنده نظر دارم كه چون برای آمدن به اهواز هماهنگی
زیادی انجام شده است به پایگاه وحدتی برویم. همه قبول كردند و شب
را در باشگاه نفت مستقر شدیم. همان شب خبر آوردند كه حصر آبادان
سختتر شده است و در شهر تنها سیبزمینی و پنیر موجود است. فردا
به دو گروه تقسیم شدیم. قرار شد عدهای با شهید تندگویان به سمت
آبادان حركت كنند. آخرین ماشین این گروه هنوز چندان دور نشده بود كه
با یك كامیون برخورد كرد و چند نفری مجروح شدند. با این حادثه همه آن
گروه بازگشتند و تا بستری شدن این افراد در آنجا ماندند. این پیشآمد
موجب شد كه برخی از افراد كه در ماشین شهید تندگویان نبودند، داخل
این ماشین شوند و عدهای هم كه داخل آن ماشین شده بودند، به ماشین
دیگری منتقل شوند. این گونه بود كه تقدیر، مثل همایی كه بر سر
پادشاهان سایه میاندازد، با یك تصادف كامیون، همسفران آن شهید را
برای اسارت برگزید.
منبع:zendgeshohada.blogfa.com