سیاست انقلابی کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم عماریون احساس وظیفه کنند در صحنه حاضر‌شوند

مراسم یادواره شهدای فتح میمک در ایلام برگزار شد.





تاریخ: یک شنبه 20 دی 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار

یادواره 90 شهید شیمیایی گردان فجر بهبهان برگزار می‌شود

به یاد شهدای شیمیایی گردان فجر بهبهان/ سید هادی کسایی زاده

برای آنهایی که شهدای شیمیایی گردان فجر بهبهان را فراموش کرده اند

۲۰ دیماه در حالی بیست و هفتمین سالگرد شهدای شیمیایی گردان فجر

بهبهان آغاز می شود که در سالهای اخیر کمتر رد پای مسئولان بر جاده

شهید صفوی دیده شده است.

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری روشنایی و به نقل از وبلاگ جانبازان

شیمیایی ایران- ۲۰دیماه سال ۶۵ گردان فجر از لشکر هفت ولیعصر(عج)

برای عملیات کربلای پنج به شلمچه اعزام شد اما خبر رسید که باید شب

را در جاده صفوی بمانند و فردا نیمه های شب برای عملیات اعزام شوند.

ساعت هشت صبح بود که رزمندگان گردان با صدای هواپیماهای عراق از

خواب بیدار شدند.

هواپیماها چند باری دور بچه های گردان چرخ زدند و پس از چند لحظه

راکدهای حاوی مواد شیمیایی را به سمت رزمندگان ایرانی شلیک کردند.

بازماندگان آن فاجعه انسانی می گویند: شهید داود دانایی جانشین

فرمانده گردان به علت نزدیک بودن به محل اثابت موشک موهای سر و

صورتش ریخته بود ولی ماسک نزده بود و می دوید تا بچه ها

ماسکهایشان را بزنند. فاجعه عظیمی بود بچه ها همچون گلهای نرگس

روی زمین افتاده بودند و ناله می کردند.

یکی از بچه ها به نام “ایوب جعفری” بیشتر بدنش تاول زده و دچار ضایعه

تنفسی شده و پشت بدنش یک تاول بزرگ زده بود که نمی توانست

بخوابد و روی شکمش هم پر از تاول بود و فقط ناله می کرد و یا زهرا(س)

و یا حسین(ع) می گفت.به راستی دیدن این بچه ها در بیمارستان سخت

بود.

هر روز چند نفر از بچه ها شهید می شدند تا اینکه در کمتر از دو یا سه روز

۹۰ نفر به شهادت رسیدند.

 

اما امروز ۲۷ سال است که همرزمان و جانبازان باقی مانده از گردان فجر

ستادی تشکیل داده اند و اواخر دیماه همزمان با سالروز شهادت این

عزیزان خانواده شهدا را برای برگزاری یادواره شهدا همراهی می کنند.

جاده ای که در مسیر اهواز- خرمشهر واقع شده و انتهای آن به شلمچه

می رسد. این جاده را بچه های کربلای پنج خیلی خوب می شناسند.

در آن روزگار این جاده را جاده آنتنی می نامیدند؛ جاده ای که عمود بر

مرز ایران و عراق است اما پس از آن که شهید سیدمحسن صفوی،

فرمانده مهندسی جنگ، در این جاده به شهادت رسید جاده آنتنی را جاده

شهید صفوی نامیدند.

آنهایی که هر سال پا به جاده صفوی می گذارند کفشها را در آورده و با

وضوی عشق وارد جاده می شوند. جاده شهید صفوی دیگر رد پای

میهمانان خود را می شناسد. زن، مرد، پیر، جوان و کودک همه می آیند

انگار گردان فجر همین دیروز به شهادت رسیده اند. ولی افسوس

نمی توان جای پای مسئولان را در میان گل و لای جاده دید. همه آنها

سالهاست شهدا را فرموش کرده اند

محل قتلگاه گردان فجر بهبهان- شلمچه

بازهم ۲۰دیماه و یادواره شهدای گردان فجر بهبهان، بازهم راننده های

اتوبوسهایی که در میدان شهربهبهان فریاد می زنند “جاده شهید صفوی

نبود…” آری نبود. هیچکس نبود جز خانواده های شهدا و هر سال

نبودند و نیستند جز خانواده های شهدا. انگار نه گردانی بوده و نه جاده ای

و قربانیان سلاحهای شیمیایی…

خانواده ای شهدا هر سال پیرتر می شوند و بیماری مانع از حضورشان

در این یادواره می شود ولی با هر زحمتی است خود را می رسانند.

ولی امسال با سالهای دیگر یک فرق دارد و آن این است که دیگر

نفسهای بهشتی معلم بهبهانی سید عنایت الله ناصری را حس نمی کنیم.

سید شهید با تحمل سالها مصدومیت شیمیایی به خیل شهدای گردان

فجر پیوست.

پایان سال ۸۷ بود وقتی که برای مصاحبه با شهید ناصری به بیمارستان

بقیه الله تهران رفتم. شب عید نوروز و شهید ناصری یکسال از

بیمارستان خارج نشده بود. اگر ماسک اکسیژن از او جدا می شد

نفسی برای زندگی نداشت از او پرسیدم چه آرزویی داری گفت: شهادت

که مانند عسل برایم شیرین است. گفتم: آقا معلم بچه های مدرسه

در بهبهان سلام رساندند… و او در جواب چشمهایش بارانی شد و گفت:

دلم برای کلاس تنگ شده… لعنت بر تو صدام




تاریخ: یک شنبه 20 دی 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار

شهادت ميرزا تقي خان اميركبير

جمعه بيستم دي ماه 1230

اميركبير مردي با آرمانهاي بلند، پيشقراول مبارزه با استعمار
 
بيستم دي ماه مصادف است با شهادت ميرزا تقي خان اميركبير، ستاره
 
بي نظير تاريخ ايران زمين كه صد و پنجاه و اندي سال پيش به عنوان
 
صدراعظم ايران درخشيد و در كمتر از سه سال و دو ماه بعد از شروع
 
صدارتش خاموش شد. آشپززاده اي كه به دليل استعدادش مورد توجه
 
قرار گرفت و توسط قائم مقام، والامقامي آگاه و وطن پرست شد.
 
ميرزا تقي ‌خان فراهاني از نوادر تاريخ كشور ماست. روحيه اصلاح طلب
 
و عشق عميق وي به استقلال و آزادي و اقتدار ملت مسلمان ايران،
 
زماني به فرياد دادخواهي ملت مظلوم لبيك گفت، كه مي‌رفت تمامي
 
ثروت و عزت كشور براي هميشه در كام جهنمي استعمار و استكبار
 
جهاني بلعيده شود. زمانيكه دربار فاسد پادشاهي و رجال سياسي
 
سر سپرده، مزدورانه و مزورانه علناً سنگ بندگي طاغوت‌هاي شرق و
 
غرب را به سينه مي‌زدند و بي‌شرمي و گستاخيشان به حدي رسيده بود
 
 
كه حتي كوششي در اختفاي بندهاي اسارت و يوغ بندگي و بردگي
 
خويش نمي ‌نمودند. اميركبير در برابر دشمنان دين و مجريان سياست
 
استعماري، يك تنه قيام كرد و پوزه استكبار و عمّال داخليش را به خاك
 
 
ماليد.
 
طي حدود يك قرن و نيم كه از شهادت امير به دستجيره‌خواران و سر
 
سپردگان طاغوت مي‌گذرد، دوست و دشمن در ستايش از اين روح آزاده و
 
شخصيت مقتدر سخن گفته‌اند. همه متفق ‌القول اعتراف كرده‌اند كه
 
”مصلحي“ چنين تشنه اصلاح، ”سياستمداري“ چنان شيفته استقلال و
 
 
”زمامداري“ چنين خيرخواه ملت، نه تنها در تاريخ دو هزار و چند ساله ايران
 
بلكه در تاريخ جهان، كم نظير و كمياب مي‌باشد. اصلاحات داخلي در زمينه
 
 
اعتلاي فرهنگ، تنظيم اقتصاد و تطهير عرصه سياست كشور، اقدامات در
 
جهت احياي دين و بسط عدالت در سطح جامعه، مبارزاتش در جهت قطع
 
نفوذ اجانب و استعمارگران، و حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور كه
 
طي سه سال و اندي صدارت ميرزا تقي‌خان امير كبير انجام گرفت،
 
 
تماماً شايسته تحسين است.

سرگذشت اميركبير و اهداف اصلاحي و ضد استكباري اين مرد سياسي

لايق، اين مسلمان متديّن و وظيفه شناس و ... و مصلح بزرگ ديني و

اجتماعي و نقش استكبار جهاني در سركوبي، عزل، تبعيد و سرانجام

شهادت وي از آن رو شايسته مطالعه و بررسي است كه پرده از خيانت‌ها

و جنايت‌هاي استعمارگران شرق و غرب در كشورهاي عقب نگاه داشته

شده برداشته و ما را وامي‌دارد كه هر چه مصمم‌تر و با آگاهي هرچه

بيشتر به دسيسه‌هاي استكبار جهاني پي‌ ببريم.

ميرزا تقي خان اميركبير يا ميرزا محمدتقي خان اميركبير، پسر مشهدي

قربان هزاوه‌يي فراهاني نوه تهماسب بيك است. (مشهدي قربان طباخ

اشراف آن زمان كه بعدها به طور اختصاصي طباخ آشپزخانه ميرزا عيسي

معروف به ميرزا بزرگ قائم مقام فراهاني شد). ميرزا تقي خان اميركبير

در خانواده‌اي از طبقات پاييني ملت ايران در روستاي هزاوه به دنيا آمد و

با حفظ اين امتياز در دامان يكي از بهترين‌ و اصيل‌ترين خاندان‌هاي آن روز

ايران تربيت يافت و رشد نمود.

هزاوه در دو فرسخي شمال غربي شهرستان اراك و در مجاورت فراهان

زادگاه خانواده بزرگ قائم مقام قرار داشت. كربلايي محمد قربان در سلك

نوكران ميرزا عيسي قائم مقام بزرگ درآمد و به مقام آشپزي رسيد و در

زمان ميرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم و صدر اعظم محمدشاه مقام نظارت

در آشپزخانه را احراز كرد و در اواخر عمر ”قاپوچي“ قائم مقام شد. حشر

و نشر ميرزا تقي خان با فرزندان خانواده قائم مقام از سويي و استعداد

و دقت نظر اميركبير از سوي ديگر از او شخصيتي مي‌سازد كه نظير آن

در عصر قاجار كمتر ديده مي‌شود. راه يافتن امير كبير به كلاس درس

فرزندان قائم مقام در حالي كه امثال او حق تعليم و تعلم نداشته‌اند و

تعبيراتي كه قائم مقام در خصوص او به كار مي‌برد، عظمت شخصيت

اميركبير را در همان دوران طفوليت نشان مي‌دهد. او از هوش سرشاري

برخوردار بود. گويند: امير در کودکي هنگامي که ناهار فرزندان قائم مقام

را مي آورد، براي باز پس بردن ظروف در حجره مي ايستاد و آنچه معلم به

ايشان مي آموخت ، فرا مي گرفت. روزي قائم مقام به آزمايش پسرانش

آمد و هر چه از آنان پرسيد، ندانستند. اما امير جواب داد. قائم مقام پرسيد:

تقي تو کجا درس خوانده اي؟ عرض کرد: روزها که غذاي آقازاده ها را

مي آوردم ، ايستاده مي شنودم ، قائم مقام انعامي به او داد، نگرفت و

گريه کرد . به او گفت چه مي خواهي؟ امير عرض کرد: به معلم امر

فرماييد درسي را که به آقازاده ها مي دهد به من هم بياموزد .

قائم مقام پذيرفت و معلم را فرمود تا به او نيز بياموزد.

ويژگيهاي شخصيت اميرکبير

امير، درشت و تنومند، خوش قيافه و با سيماي گشاده و هوشمند بود.

گويند در جواني به کشتي علاقه داشت ، به زورخانه مي رفت و منش

پهلوانان را دارا بود. راست گفتار و درست کردار بود. پيگيري امور کشور

برايش از هر کارديگري ، حتي سلامتي خود ، مهم تر مي نمود. چشمان

نافذي داشت . اعصابي قوي داشت و به گاه بروز سختي ها بسيار

خونسرد بود. حق شناس بود و هرگز بر مقامي که دست يافته بود، غره

نشد. بي جهت کسي را عزيز نمي داشت و کوچکترين خدمتي درنظر او

جلوه مي کرد. چون از سلامت نفس برخورداربود ، در برابر سفراي

خارجي بسيار با غرور برخورد مي کرد و تلاش سفراي روس و انگليس در

از بين بردن او، از همين برخوردها منشأ مي گرفت . لباس او ساده بود ،

جبه بر تن مي کرد و کلاه مستوفي گري را قدري بلند تر نموده ، بر سر

مي نهاد . او پابند مسائل شرعي بود و نماز وروزه را به جا مي آورد ، دعا

و زيارت عاشورا مي خواند . عادت به قليان کشيدن داشت، اما تا آخرعمر

از سلامت کامل بدني برخوردار بود. امير به خانواده خود علاقمند بود و

نسبت به مادرش همواره مهري سرشار داشت.

امير چون به سن رشد رسيد در دستگاه قائم مقام و دستگاه محمدخان

زنگنه امير نظام، وارد خدمات دولتي گرديد. تحرير و نويسندگي در محضر

اين دو شخصيت، آغاز كار اميركبير است. بعد از مدتي لشكر نويسي در

سال 1251 هجري قمري به شغل و لقب مستوفي نظام در لشكر

آذربايجان منسوب و ملقب گرديد. بعد از سمت استيفا به وزير نظامي

فرمانده كل قوا مي‌رسد و بعد از مدتي با جلوس ناصرالدين شاه بر تخت،

محمدتقي خان، به لقب اميركبيري، اتابكي و نائبي درآمد. در حالي كه

منصب صدارت و امير نظامي را داشت. حسادت امثال ميرزا آقاخان نوري

و دسايس او همراه با مهدعليا در اين هنگام عليه اميركبير در شاه اثري

نكرد و ازدواج امير كبير با خواهر تني ناصرالدين شاه يعني عزت الدوله

اوضاع را كمي به نفع اميركبير آرام كرد. اميركبير سرگرم اصلاحات كلي

شد در حالي كه مملكت سخت گرفتار طغيان ناشي از هرج و مرج اواخر

دوران محمدشاه بود.

اقدامات امير کبير در زمان صدارت

يکي از اقدامات وي ايجاد نظم در جامعه بود ؛ در پي نظمي که او در

جامعه برقرار کرد کمتر ظالمي قادر بود بر بيچارگان فقير تعدي کند، دزدي

و هرزگي و شرارت را درجامعه به حداقل رسانيد . در شراب اثر مستي

نماند، جماعت اوباش که سابق به يک جرعه شراب ، چند نفر را زخم

مي زدند، تا حدي بر چيده شدند.

امير رسم رشوه و بست را برانداخت و کمتر کسن جرأت داشت رشوه

دريافت کند ، يا آن که گناهکاري به بست برود.

رسم قمه کشي را برانداخت . در تهران رسم بود که جوانان قمه

مي بستند. وي گفت: هر که مي خواهد قمه ببندد، اما آن کس که تيغ

ازغلاف بيرون آورد، چه کسي خواهدبود؟

به دنبال اين سخن هر چه در شهر نزاع مي شد کسي جرات تيغ

کشيدن از نيام را نداشت و چون مردم پس از يک ماه چنين ديدند، قمه

بستن را ترک کردند.

امير براي تميشت امور به خزانه خالي مملکت، سروسامان داد و

حقوق بسياري از درباريان و وابستگان آنها راقطع کرد و همچون

قائم مقام، براي شاه نيز" پول توجيبي" مقرر نمود.



از ديگر اقدامات مهم اميرکبير، تأسيس اداره آگاهي بود . او براي آن که از

روابط کارگزاران و مأموران دولت با مردم مطلع باشد اداره اي مخصوص و

سرّي تشکيل داد که مشخصات کارکنان آن کاملاً مخفي بود . مأموران اين

اداره در لباس چوپان، گدا، فروشنده دوره گرد، راهزن و ... همه جا نفوذ

داشتند و هر جا کار خلافي از کسي سر مي زد، بي درنگ امير را با خبر

مي کردند. در واقع امير به جاي دو چشم و دو گوش ، هزاران چشم و

گوش داشت.

وي جهت بسط عدالت، محاکم شرع را به علماي صالح سپرد ، رسم

شکنجه را برانداخت و با نوآوري در عرصه سياست ، سعي کرد مردم را

با علوم جديد آشنا سازد.

او مايه کوبي آبله را اجباري ساخت و هر کس از بيماري آبله مي مرد،

بستگان او را پنج تومان جريمه مي کرد.

ايجاد چاپارخانه براي مرسولات پستي از ديگر اقدامات امير بود. ايجاد

ميدان توپخانه و عمارت آن و همچنين سبزه ميدان تهران، که قبلاً محل

اعدام افراد خاص بود نيز، از ديگر کارهاي عمراني وي به شمار مي آيد.

نکته جالب توجه در تيزبيني امير، ساختن خانه براي مردم بود ، او دويست

خانه در بيرون شهر بنا کرد.


تاسيس مدرسه دارالفنون و راه اندازي نخستين روزنامه در ايران به نام

وقايع اتفاقيه ، دو گام بزرگ ديگر امير بود ، ايجاد کارخانه هاي پارچه بافي ،

شکر ريزي ، چيني و بلورسازي، کاغذ سازي ، چدن ريزي و فلزي از ديگر

کارهاي مثبت امير بود.



امير کبير اين مرد نامدار در دوران صدارت خويش اقدامات بسياري را براي

ملت و کشور خويش انجام داد.

آنچه همواره نام امير كبير را در نهضت علم و دانش ماندگار خواهد كرد،

همانا تأسيس مدرسه دارالفنون به سبك جديد و استخدام معلمين و

استادان خارجي است كه در كنار آنها اساتيد برجسته ايران هم بودند و

تدريس مي‌كردند. گرچه بعد از تأسيس اين مدرسه آنچه اميركبير در زمان

حياتش در نظر داشت متحقق نشد و حسودان اميركبير چون ميرزا آقاخان

نوري سلطه و نفوذ يافتند و اغراض و اميالشان را در اين امر مهم دخالت

دادند، از جمله بردن صد نفر شاگرد از شاهزادگان به نزد ناصرالدين شاه

تا در اين مدرسه تعليم يابند. افسوس كه يك روز پس از عزل اميركبير،

معلمان فرنگي وارد تهران مي‌شوند و گويي او را در حال توقيف ملاقات

مي‌كنند. ميرزا آقاخان نوري با وجود آمدن معلمان از فرنگ، هنوز سعي

در تعطيلي دارالفنون دارد كه ناصرالدين شاه مخالفت مي‌كند.

سرانجام دشمني امثال آقاخان نوري و مهدعليا و... و ناداني ناصرالدين

شاه باعث شد تا در 20 محرم 1268 هجري قمري، اميركبير از صدارت

معزول شود و در 25 محرم از امارت نظام و از تمام مشاغل دولتي بركنار

گردد و چند روز بعد به كاشان تبعيد شود. سرانجام به فرمان نامرد

روزگار ناصرالدين شاه به دست نالايقي چون حاج عليخان مراغه‌يي

معروف به حاجب‌الدوله به طرز فيجعي در حمام فين كاشان به لقاء

حق برسد.

بارالها! او را که در راه اعتلاي دين تو ، براي رفاه و آسايش ملت و در

جهت بالندگي کشور خويش گام برداشت ، قرين رحمت خود فرما

 

منبع: پايگاه تبيان و صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران




تاریخ: شنبه 20 دی 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار

امشب سخن ازجان جهان بایدگفت

توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت

در شـــــام ولادت دو قــطب عالم 

تبریک به صــاحب الزمان (عج) باید گفت . . .

شده   ایام    میلاد   نبوت

مبارک هفته زیبای وحدت

محمد  آخرین   پیغمبر  آمد

کندمارا به آن دنیاشفاعت


 

علت نامگذاری هفته وحدت

فاصله میان ۱۲ ربیع الأول که سالگرد ولادت بیامبر اکرم (ص) بنا بر روایات

أهل سنت تا ۱۷ربیع الأول که تاریخ ولادت رسول الله محمد صلى الله علیه و آله

بنا بر روایات موجود در شیعه است ، از سوی امام خمینی ره ، به عنوان

هفته وحدت نامکَذاری شده است . ارکَانی رسمی هم با نام ( مجمع تقریب

بین مذاهب اسلامی ) رسما الان در حال فعالیت هست ( ابتدا زیر نظر

سازمان فرهنکَـ و ارتباطات بود اما اکنون جند سالی است که به شکل

مستقل کار می کند و از این سازمان جداشده است ، و هر ساله

کنفرانسهایی برگزار می کند ، که کنفرانس بین المللی وحدت در هفته

وحدت هر ساله در تهران برکَذار می شود و علمای بزرکَـ را از کشورهای

مختلف دور هم جمع می کند . و همواره از شخص مقام معظم هبری تا

همه مسولین این مملکت تأکید دارند که وحدت میان مسلمانان باید ایجاد

شود و عوامل تفرقه خشکانده شود.

به امیدروزی که به این آرزوی دیرینه قرآن،اسلام،پیامبر،امام،رهبروهمه

مسلمین جامه عمل پوشانده شود

پس به پیش بسوی وحدت واتحاد اسلامی دربرابرکفروشرک ونفاق و

استکبار و استثمار

تاریخ هفته وحدت

دوازده تا بیست ودو ربیع الاول هفته وحدت امت اسلامی

دلیل نام گذاری هفته وحدت چیست

۱-به دلیل این که دین اسلام دین کامل و تحریف نشده یکتاپرستی است.

۲-برای حفظ وحدت میان اهل سنت وشیعه که در زادروز رسول ا… اتفاق

نظرندارند.

۳-برای این که قرآن کتابی است آسمانی و جامع که برای راهنمایی همه

بشریت نازل شده.

۴-به دلیل پیروزی انقلاب اسلامی که مدیون وحدت امت اسلامی است

شعر هفته وحدت

امشب رسیده رهبری که معنی دینه

باید برای عرض ادب برم مدینه ۲

تویی همه ی دین من     آرامش و تسکین من

ای مظهر آیین من     ابا الزهرا ۳

شراب چشات کوثره     شور عاشقیت محشره

دل تو جای حیدره     ابا الزهرا ۳

********

با اومدن تو دلامون به شور و شینه

ساقیِ می امشب ما جد حسینه ۲

آروم وقرار دلم     نشاط بهار دلم

طبیب و نگار دلم     ابا الزهرا ۳

یارم حبیب سرمده     توی دلبرا ارشده

لقب زیباش احمده     ابا الزهرا ۳

شاعر : میثم میرزایی

 

فرار رسیدن آغاز هفته وحدت 

 

میلاد نبی اکرم بهانه خلقت و قرآن ناطق، امام صادق(علیه السلام)

بر شما تبریک وتهنیت باد

 

بر مسلمانان جهان مبارک و خجسته باد.

 

صدای بال و پر جبرئیل می آید
 
شب است و ماه به آغوش ایل می آید
 
لب کویر پس از این ترک نخواهد خورد
 
که ساقی از طرف سلسبیل می آید
 
لباس خاطره را از حریر عشق بدوز
 
حلیمه! نزد تو فردی اصیل می آید
 
نگاه آمنه از این به بعد می خندد
 
چرا که معجزه ای بی بدیل می آید
 
میلاد پیامبر رحمت، تاج آفرینش بر شما خجسته باد

صادق که اساس دین ازاو شد معمور

بودند ملایک پی امرش مامور

میلاد ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و نبی اکرم نور هدایت مبارک باد




تاریخ: یک شنبه 19 دی 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار
 
دکتر سید محمود نبویان:

چرا اقتصاد ایران در 100 روز درست نشد؟

 هدف فتنه اسلام و ولایت فقیه بود

مردم چپ و راست نمی شناسند بلکه درد مردم اقتصاد بود و آنان 
 
هم به حرف اینکه ما در 100 روز مشکل اقتصادی را حل می کنیم 
 
رای دادند با این حال همگان دیدند که حرفشان عملی نشد.
 

به گزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوزنماینده مردم تهران در مجلس

شورای اسلامی با اشاره به اینکه چرا رییس جمهوری با الفاظی چون

بی سواد و...  به منتقدان فحاشی می کند، گفت: هر پست شأن خاص

خود را دارد لذا از رییس جمهور می خواهم حاشیه سازی نکند چرا که

مردم مشکل دارند، گفتند 100 روزه مشکل اقتصادی را حل می کنیم پس

چرا مردم این موضوع را درک نمی کنند.

حجت الاسلام سیدمحمود نبویان بعد از ظهر 15 دی ماه در همایش

عاشقان ولایت بابل که در دانشگاه علوم پزشکی این شهر برگزار شد،

با اشاره به اینکه توجه داشتن به بحث فتنه ها مهم بوده و اگر رکود ،

بی کاری، تورم و تحریم در کشور حاکم شد به خاطر فتنه گران است، گفت:

در باب فتنه دو بحث داریم اول 9 دی را مورد بررسی قرار دهیم و تاثیرات

حضور مردم علیه فتنه گران را بیان کرد، در بحث دوم بیان اینکه فتنه گران

چه چیزی را مورد هدف قرار دادند.

وی با بیان اینکه 30 سال پیش مردم ایران شاه را از کشور بیرون کردند و

آمریکایی که در آن سر دنیا است آن را پناه داد و بعد از آن 20 میلیارد دلار

از سرمایه کشور را بلوکه کرد، افزود:در گام سوم تسلیحات خریداری شده

در دوران شاه را بلوکه کرده و خواستار حق انبارداری است؛ در گام چهارم

گروه های مختلفی چون کومله، منافقین و ... را به جان مردم انداخت؛ در

گام بعدی کودتای های مختلف را انجام داد، در گام های بعدی طی 8 سال

جنک تحمیلی بهترین جوانان ما را از ما گرفت، مگر این ملت چه گناهی

کرده بود و جرم مردم چه بود.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در گام بعد

انواع فتنه ها را به راه انداختند، تصریح کرد: رهبری در این خصوص گفتند:

بعد از سال 68 دشمن دو  برنامه 10 ساله داشت. اول در سال 78 که

تاج زاده نقش اصلی را داشت و در سال 88 نیز معلوم است که چه افرادی

دخیل این موضوعات بودند.

 

عضو جبهه پایداری با بیان اینکه از سروش تا گوگوش حامی فتنه بودند،

اظهارکرد: آمریکا در یک قلم 400 میلیون دلار برای فتنه 88 هزینه کرد و بعد

از آن روز به روز بر تحریم ها می افزاید با این حال چرا هر وقت دولت دست

اصلاح طلبان می‌ افتند، نفت،ارزان می شود در زمان احمدی نژاد در بدترین

وضعیت نفت 110 دلار بود.

وی با بیان اینکه آمریکایی ها می گویند که در طول تاریخ هیچ کشوری را

به اندازه ایران تحریم نکردیم، ادامه داد: آنان می دانند که ما انرژی

هسته ای داریم ولی بمب نداریم با این حال بر ما هجمه های زیادی روا

می دارند ولی در کنار ما پاکستان انرژی هسته ای و بمب دارد ولی با آن

کار ندارد پس مشکل آنان انرژی هسته ای نیست، مشکل اینجاست که

ایران در 400 سال اخیر نظام دینی و آنچه که آنان می خواهند را در هم

شکسته و پیشتاز همه کشورهای اسلامی است؛ مشکل آنان اسلام

است.

نبویان با بیان اینکه علوم انسانی موجود ارایه شده در دانشگاه برای

کشور مضر است، اذعان کرد: در حوزه علوم سیاسی ایران تئوری

ولایت فقیه را مطرح کرد و این امر خط بطلان بر تمامی نظریات آنان

کشید؛ به دور از همه تعصبات تنها تئوری که برهان دارد،

تئوری ولایت فقیه است.

وی با بیان اینکه جمعیت ایران اول انقلاب 35 میلیون بوده و تعداد

دانشجویان 170 هزار نفر بود ولی در حال حاضر 75 میلیون نفر هستیم

و چند میلیون نفر دانشجو در حال تحصیل در دانشگاه های کشور هستند،

گفت: در حال حاضر در علوم مختلف در خاورمیانه و جهان پیشتاز هستیم،

در نانو، علوم فضایی و امور مختلف به برکت ولایت فقیه پیشگام و پیشتاز

هستیم.

نماینده مردم تهران در مجلس شواری اسلامی با بیان اینکه در تولید علم

در مقام 16 دنیا هستیم، عنوان کرد: متاسفانه وزارت علوم ما سیاسست

زده شده؛ در سال 2013 بالغ بر 29 هزار مقاله در مجامع علمی داشتیم

ولی در سال 2014 این تعداد به 26 هزار مقاله تنزل کرد؛ به گفته خودشان

اگر آن شرایطی که تا قبل از سال 2014 در حال کار بود، ادامه می داشت

در سال 2018 تعداد مقالاتی که از ایران در مجامع بین المللی ارایه

می شد، بالغ بر 30 هزار مقاله بود.

وی افزود: به برکت اسلام و ولایت فقیه ما در خاورمیانه و دنیا سر بلند

هستیم و در حال حاضر مردم ایران و ایران اسلامی در منطقه کدخدایی

می کنند و همواره در انواع نبردهای گوناگون پیروزند، نمونه های آن نیز در

بغداد، بیروت و دمشق نمایان است.

 

عضو شورای مرکزی فراکسیون اصول‌ گرایان مجلس شورای اسلامی

ضمن بیان اینکه نظم جدیدی در منطقه ایجاد شده و نخبگان باید این موارد

را برای مردم بیان کنند، خاطرنشان کرد: رهبری فرمودند خاتمی باغی بر

انقلاب است در این حالت عکس خاتمی در آموزش و پرورش چاپ

می شود و وزارت بهداشت و علوم باید پاسخ دهند چرا عکس خاتمی در

دانشگاه ها چاپ و نصب می گردد. چرا کابینه دولت حامی فتنه گران و

خائنین است.

وی با بیان اینکه از زمان اصلاحات هدف قرار دادن اسلام شروع شد، افزود:

در دوران اصلاحات بیان کردند، اثبات حق حاکمیت به معنای حق حاکمیت

برای خداوند اشکال دارد، این امر بیانگر چیست؟ در همان زمان گفتند اگر

مجوز راهپیمایی به گروهی برای چیزی داده شود اشکال ندارد حتی بر

علیه خدا؛ این موضوع نیز چه چیزی را بیانی می کند آیا مشکل انتخابات

بود نه اینها اصل اسلام را می خواهند هدف قرار دهند.

عضو جبهه پایداری با بیان اینکه در سال 78 می گفتند: «آدم و حتی

معصومین(علیهم السلام) خود به خود و بدون نظرات مردم در معرض انحراف

هستند»، این موضوع یعنی اعتقاد به عصمت انبیا(ص) و معصومین(ع) از

بن نادرست است، اینان مشکل انتخابات داشتند، هر اصلاح طلبی که

چیزی را مطرح کرد، بعدا سر از کشورهایی چون آمریکا و کانادا در آورد

یعنی به سمت اصل خود رفته است، تصریح کرد: محمدرضا خاتمی نیز در

سال 84 بیان کرد یکی از بزرگترین دستاورد های این دوره 8 ساله آن

است که حکومت از جایگاه آسمانی و ملکوتی اش به زمین نشست ،

حتی اگر امام غائب و معصوم در راس حکومت فرار بگیرد باید بتوان از او

انتقاد کرد و از عملکردش ایراد گرفت و در ملا عام استیضاحش کرد.

وی با بیان اینکه در سال 88 فتنه گران می گفتند: نه شرقی و نه غربی،

جمهوری ایرانی این شعار یعنی آنان می خواستند اسلام را از بین ببرند،

افزود: در سال 88 فتنه گران قانون اساسی نوشتند این یعنی براندازی،

کجای دنیا یک برانداز به دنبال وزیر شدن است، در این قانون اساسی هر

 

جا اسم اسلام بود، حذف شد و در اصل اول آن نیز آمده که نوع حکومت

ایران جمهوری است و در اصل دوم نیز معاد، توحید و ... را حذف کردند.

نبویان با بیان اینکه در اصل 17 قانون اساسی مبدا هجری شمسی و

هجری قمری برای تقویم سالیانه مورد تایید است ولی آنان در قانون

اساسی خود بیان کردند که تقویم کشور ایرانی بوده و تقویم شاهنشاهی

نیز هیچ ایرادی ندارد، عنوان کرد: از سال 76 تئورسین آنان حجاریان به

میدان آمد، بیان کرد سنگر به سنگر را باید گرفت و در این مسیر همه جا را

باید گرفت، در اولین قدم قوه مجریه را با خاتمی و در گام بعد مجلس را با

کروبی گرفتند و در برنامه ریزی بعد بیان کردند مجلس خبرگان، رهبر ساز

است این یعنی رهبری را می خواستند لذا برنامه ریزی کردند که اطلاعات

را از ذیل مجموعه رهبری خارج کنند و کردند، دری نجف آبادی را برداشتند

و یونسی که خود سر فتنه در سال 88 است را جایگزین کردند.

وی افزود: در این فضا آن قدر بر رهبری فشار می آورند و در سال 88 نیز

اصل حرف خود را می زنند و آن هم مرگ بر اصل ولایت فقیه؛ پس باید

توجه کرد، فتنه اول اصل اسلام و دوم اصل ولایت فقیه را هدف گرفته بود.

عضو جبهه پایداری با بیان اینکه اوباما در فروردین و خرداد 88 دو نامه به

رهبری معظم انقلاب اسلامی می دهد و در آن می خواهد که ایران از

قدرت منطقه ای خود به آنان کمک کند؛ حال چه شد، انتخابات چه کرد، در

سالگرد فتنه 88 در سال 89 کشور را تحریم کردند، عنوان کرد: کسانی را

که در عاشورا کف و سوت می زدند امت خدا جوی خطاب کردند،

در برهه های زمانی کوتاهی بیانیه می دادند و مردم را به خیابان ها

می آوردند این ها به چی معنی است.

وی ادامه داد: شورای امنیت ملی بر اساس قانون دستور حصر داد آیا این

موضوع قانونی نبود، آنان در چه جایی حصر شدند و مکان حصر آنان چگونه

است، گفتند این حصر مبنای قانونی ندارد، مگر در اول انقلاب امام دستور

حصر شریعتمداری ها و امثال وی را نداد؟ در اسلام و قرآن نیز حصر بیان

شده است و نمونه آن جنگ تبوک و رفتار پیامبر(ص) با کسانی بود که در

جنگ شرکت نکردند؛ پیامبر(ص) دستور حصر اجتماعی آنان را صادر کرد و

چه سختی های عجیبی بر آنان روا داشته شد.

 

نبویان با اشاره به اینکه مردم ایران معتقدند حکم این افرادی که در حصر

هستند، مشخص است، حال اگر دادگاه شروع به محاکمه کند اینان این

حکم را می پذیرند؟ این امر فتنه ای دیگر است لذا باید بیدار بوده و هدف

فتنه را دریافت، خاطرنشان کرد: در انتخابات 92 مردم به اصلاح طلبان رای

ندادند گواه آن هم در همان انتخابات نمایان است چرا که مردم در انتخابات

شوراها به اصوالگرایان رای دادند و در ریاست جمهوری به اصلاح طلبان

این امر بیانگر این است که مردم چپ و راست نمی شناسند بلکه درد

مردم اقتصاد بود و آنان هم به حرف اینکه ما در 100 روز مشکل اقتصادی

را حل می کنیم رای دادند با این حال همگان دیدند که حرفشان عملی

نشد.

وی با اشاره به اینکه احمدی نژاد هم تا وقتی در خط رهبری بود، مورد

حمایت ما قرار داشت، افزود: چرا رییس جمهوری با الفاظی چون

بی سواد و ..  به منتقدان فحش می دهد، هر پست شأن خاص خود را

دارد از رییس جمهور می خواهم حاشیه سازی نکند چرا که مردم مشکل

دارند، گفتند 100 روزه مشکل اقتصادی را حل می کنیم، با این حال تند و

تند آمار می دهند که تورم از 40 درصد به 14 درصد رسید، اگر رسیده پس

چرا مردم این موضوع را درک نمی کنند.

عضو شورای مرکزی فراکسیون اصول‌گرایان مجلس شورای اسلامی با

بیان اینکه آقای ظریف بیان کردند که هرگونه توافقی بهتر از عدم توافق

است، اذعان کرد: حاصل این همه نشست و برخواست با آمریکا چه شد،

نفت ما در چه وضعیتی است؟ وضعیت سانتریوفیوژ و غنی سازی ما چه

شد؟ مذاکره شکست خورد، آمدند گفتند که عامل شکست مذاکره ها

نماینده ها بودند، نگفتند که آمریکا زیاده خواهی کرده بودند؛ وضعیت

موشکی ما چه شد؟ اعلام کردند که موشک اقتدار نمی آورد،

چرا اسرائیل به ما حمله نمی کند؟ شما اقتصاد کشور را در 100 روزی

که گفتید، درست کنید.

لازم به ذکر است علیرغم موافقت قبلی مسولین دانشگاه با برگزاری این

مراسم در مسجد امام علی(ع) دانشگاه علوم پزشکی بابل،دو روز قبل از

برگزاری مراسم، به دستور مستقیم رییس دانشگاه تمامی بنرهای

همایش مذکور از سطح دانشگاه جمع آوری شد و اجازه هیچگونه اطلاع

رسانی به بسیج دانشگاه داده نشد و با ایجاد فضای امنیتی، سعی در

ایجاد موانع برای حضور کارکنان دانشگاه در این همایش صورت گرفت.

اما در نهایت آنچه حاصل شد جمعیت عظیمی بود که مسجد

امام علی(ع) دانشگاه علوم پزشکی بابل تا کنون به خود ندیده بود. 




تاریخ: چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار
معضل اجتماعی؛
 
 
 
پسرانی که دیگر نمی‌خواهند «پسر» باشند! 
 
یکی از دلایل جذابیت و زیبایی مردان، داشتن هیبت و جذبه مردانه است
 
نه داشتن یک صورت زنانه و حتی دختران و زنان از پسرانی که خودشان
 
 
را شبیه زنان می کنند بدشان می آید.

به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، افزایش مد و مدگرائی و به ویژه

پسرانی که خودشون رو دوست دارن شبیه دختران کنند، تبدیل به یک

ناهنجاری اجتماعی برای خانواده ها و جامعه شده که باعث بروز برخی

تنش ها و چالش های تربیتی شده است.

چند وقتی هست که پیرایشگاه های مردانه در حال تبدیل شدن به

آرایشگاه هست. یعنی آقایون دیگر به کاستن مو و اصلاح رضایت

نمی دهند و می خواهند با اضافه کردن اقلام آرایشی زیبا شوند.

پیرایش به معنی کاستن و آقایون با کاستن (کوتاه کردن مو ، اصلاح و….)

زیبا می شوند و آرایش به معنی اضافه کردن البته ناگفته نماند که خانم ها

همینجوریش زیبا هستن و اون آرایش برای زیبایی بیشتر است .

همچنین برخی از آقایان این روزها برای پوشاندن اثرات پیری از روی

موهای صورت و ابرو، از انواع رنگ موها استفاده می‌کنند که یا در منزل

این کار را انجام می‌دهند.

زمانی پسران به کوتاه کردن مو به فرم های ساده رضایت می دادن و بعد

از مدتی مدل های مختلف مو آمد و یک مرتبه سیر صعودی به خود گرفت.

تا بحدی که امروزه مدل های مو “فشن” محبوبیت فراوانی در نسل جوانان

پیدا کرده است.

اما امروزه چیزی که شاهد هستیم دیگر به این مدل مو ها رضایت

نمی دهند و علاوه بر آن با برداشتن ابرو و استفاده از لوازم  آرایشی در

صدد زیباتر شدن هستند.

در خیابان با جوانانی برخورد می کنیم که با صورتی کاملا آرایش کرده دارن

روزگار می گذرانند!

اگر سری به برخی از  پیرایشگاه های شهرتان بروید می بینید که یک محل

جداگانه با عنوان« اتاق گریم» طراحی کردند که پسران برای انجام این

کارها به آنجا مراجعه می کنند.

و اکثر این مدل های آرایشی برگرفته از فرهنگ اروپائی و غربی است.

علل گرایش جوانان به آرایش کردن چیست؟

می توان دلائل را در این موارد خلاصه کرد عواملی همچنون: تنوع طلبی،

کنجکاوی، ابراز وجود در مقابل جنس مخالف، عدم آشنائی با فرهنگ

جامعه خود، ضعف اعتقادی و دینی، ضعف شخصیتی و هویتی و گاهی

هم چشم همچشمی باعث بروز این نوع رفتار از سوی جوانان می شود.

و در این جا نقش  رسانه ها و  به خصوص ماهواره نیز تاثیر بسزائی دارد،

جوانی که در خانه به تماشای ماهواره می نشیند با الگو برداری از

بازیگران، مجریان، فوتبالیست ها و سایر  ورزشکاران با فرهنگ بیگانگان

خو می گیرد و در صدد براورد خواسته های خود در این زمینه هستند.

یکی از دلایل جذابیت و زیبایی مردان، داشتن هیبت و جذبه مردانه است

نه داشتن یک صورت زنانه و حتی دختران و زنان از پسرانی که خودشان

را شبیه زنان می کنند بدشان می آید.

بعضی از روانشناسان بنام معتقدند: «مرد فقط زنی را دوست دارد که از

او ضعیفتر باشد و زن فقط مردی را دوست دارد که از او قویتر باشد.»

(لذات فلسفه، ویل دو رانت، ص۱۸۷)

موسسه آماری«تی ام بی ای» اروپا با بیان اینکه ۳۰ درصد مواد آرایشی

منطقه خاورمیانه در ایران مصرف می‌شود؛ اعلام کرد که ایران هفتمین

کشور پر مصرف مواد آرایشی در جهان است. که ۱۲ درصد از لوازم

آرایشی موجود در کشور از سوی مرد‌ها مصرف می شود. بر اساس آمار

۷ درصد از مردان کشور از لوازم آرایشی استفاده می‌کنند که این آمار از

اوضاع نامطلوب در ایران حکایت دارد.

مهدی مرادی کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی گفت: تغییرات مد و

لباس در گذر نسلها امری کاملا طبیعی است. مد و نوع پوشش ما نیز با

نسلهای قبلی متفاوت بود. اما وقتی این تغییر باهدایت و الگودهی

فرهنگی و رسانه ای غربی هدایت می شود عده ای ازنوجوانان

هستندکه سریعتر جذب این الگوهای نامتعارف می شوند و علت این

مساله را باید در عوامل زمینه ساز جستجو نمود.

وی افزود: سبک تربیتی والدین بستر مهم تمام گرایشها و ویژگیهای

شخصیتی ماست. پدر و جایگاه وی در خانواده عامل بسیار مهم الگویی

برای یک نوجوان پسر محسوب می شود.

مرادی افزود: درسن نوجوانی هرچند گرایش به سمت گروههای

همسالان بیشتر است اما ثبات شخصیتی پدر ومادر برای هویت پذیری

یک نوجوان به منزله یک تکیه گاه مهم به شمار می رودکه نوجوان

چنانچه از روی کنجکاوی ها و غرور نوجوانی هم به بیراهه برود دوباره

به همان روش والدینش برخواهدگشت و متاسفانه بسیاری از فرزندان

طلاق وخانواده های آشفته در این راه قربانی می شوند.

وی تاکید کرد: مدهای نامتعارف ازلحاظ فرهنگی در ایران بدلیل عدم

پذیرش اجتماعی خیلی دوام نمی آورند همانطورکه مدهای شیطان

پرستی به سرعت جایگاه خود در بین جوانان را از دست داد.

آراستگی ظاهر مردان از نظر اسلام:

امام صادق (ع ) می فرمودند: اِنَّ اللّهَ یـُحـِبُّ الْجـَمـالَ وَالتَّجَمُّلَ، وَ یَکْرَهُ

الْبُؤْسَ وَالتَّباؤُسَ، فَاِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ اِذا اَنْعَمَ عـَلی عـَبـْدٍ نـِعـْمـهً اَحـَبَّ اَنْ

یـَری عـَلَیـْهِ اَثـَرَها. قیلَ: وَ کَیْفَ ذلِکَ؟ قالَ: یُنَظِّفُ ثَوْبَهُ، وَ یُطَیِّبُ ریحَهُ،

وَ یُحَسِّنُ دارَهُ، وَ یُکَفِّرُ اَفْنِیَتَهُ… .

هـمـانـا خـداونـد زیـبـایی و آراستگی را دوست دارد و زندگی نکبت بار و

سخت و فروتنی فـقـیـرانه را دشمن می دارد؛ زیرا خداوند بزرگ وقتی

نعمتی به کسی می دهد، دوست دارد کـه اثـر آن را در زنـدگـی او

بـبـیـنـد. پـرسـیـدنـد: و آن (تجمّل ) چگونه است ؟ فرمود:(بدین گونه که)

خویشتن را خوشبو، لباس را پاکیزه و خانه اش را زیبا سازد و صحن و

سرایش را جارو کند.(بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۳۵)

و پاکیزگی را جزو اخلاق و سیره انبیاء معرفی می کردند: مِنْ اَخْلاقِ الاَْنْبِیاءِ

التَّنَظُّفُ. پاکیزگی از اخلاق پیامبران است .

در آراسـتـگـی تـشـبـّه مـردان به زنان و عکس آن روا نیست .

امام علی(ع) شخصی را که با شـکـل و شـمـایـل زنـانـه بـه مـسـجـد

پـیـامـبـر(ص ) آمـده بـود، بـیـرون رانـد و فرمود: از رسول خدا(ص ) شنیدم

که می فرمود: لَعَنَ اللّهُ الْمُتَشَبِّهینَ مِنَ الرِّجالِ بِالنِّساءِ وَالْمُتَشَبِّهاتِ مِنَ

النِّساءِ بِالرِّجالِ.(بحارالانوار ج ۱۷، ص ۲۸۵)

خداوند مردانی را که خود را به شکل زنان و زنانی را که خود را شبیه

مردان درمی آورند از رحمت خویش دور کرده است

بخشی از آراستگی ظاهری هر مردی ، به تمیزی و آراستگی موی سر او

مربوط می شود.

آراستگی موی سر به نظافت و بهداشت آن ، اصلاح و کوتاه کردن ، مرتب

کردن و شانه زدن ، خضاب و رنگ کردن آن محقق می شود.

رسول خدا(ص ) در این باره می فرماید: مَنِ اتَّخَذَ شَعْراً فَلْیُحْسِنْ وِلایَتَهُ

 اَوْ لِیَجُزَّهُ.هر کس مو بگذارد باید خوب به آن برسد، یا کوتاهش کند.

و امام کاظم (ع ) به اصلاح و تمیزی آن سفارش می فرمایند: اِنَّ الشَّعـْرَ

عـَلَی الرَّاءْسِ اِذا طـال اَضـْعـَفَ الْبـَصـَرَ وَ ذَهـَبَ بـِضـَوْءِ نُورِهِ، وَ طَمُّ الشَّعرِ

یَجْلِی الْبَصَرَ، وَ یَزیدُ فی ضَوْءِ نُورِهِ.

همانا موی سر چون دراز شود بینایی را ضعیف کرده ، نور چشم را می برد

و کوتاهی موی سر موجب جلای دیده و فزونی نور آن می گردد.

کلام آخر:

مسلما آراستگی ظاهری برای مردان امری بدیهی و لازم است اما تاثیر

پذیری از فرهنگ های اروپائی و غربی که  مغایر با دیدگاه اسلام است برای

فردی که مسلمان است امری نامناسب محسوب می شود.

اگر جوانان ما با رویکرد اسلامی به مسئله آراستگی نگاه کنند و با توجه به

فرهنگ جامعه محیط خود رفتار کنند دیگر شاهد ناهنجاری هایی در این

زمینه نخواهیم بود.

در این راستا خانواده ها نقش کلیدی در جهت دهی فرزندان خود دارند و 

در کنار آن دستگاه های آموزشی و رسانه ملی در خصوص آگاه سازی

وظیفه ی قابل توجهی خواهند داشت.

اما این همه جوانان به زیبائی ظاهری خود توجه می کنند به زیبائی باطن

خود نیز توجه می کنند؟

زیبائی ظاهری با گذر زمان و پیری از بین خواهد رفت اما سیرت زیبا

داشتن آیا از بین می رود؟

و چه زیبا گفت سعدی: پس بگردید و بگردد روزگار/دل به دنیا درنبندد

هوشیار، صورت زیبای ظاهر هیچ نیست /ای برادر سیرت زیبا بیار.

حضرت امام حسن عسکری (ع) هم فرموده اند : زیبایی صورت ، جمال

ظاهری انسان است و زیبایی عقل و فکر ، جمال باطنی او است.

پس همچنان که به زیبائی ظاهری خود اهمیت می دهیم به زیبائی

سیرت نیز توجه کنیم.


 

منبع:(شهدای ایران)




تاریخ: چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار
 
بازخوانی مواضع برخی از علمای اهل سنت؛
 
جهاد در رکاب آل على، ثواب پنجاه حج را دارد / ارادت احمد حنبل به
 
امام حسین(ع) و لعنت یزید
 
هرکس در رکاب آل على و فرزندان حسن(ع) و حسین(ع) شهید شود،
 
مثل شهیدان بدر و احد است... امام شافعی: اگر حب اهل بیت سبب
 
رافضى گرى است، من رافضی هستم
 
گروه فرهنگی جهان‌نیوز: جریان تکفیری که این روزها داعیه «اسلام»
 
دارد آنچنان تفکرات خود را ترویج می دهد که شیعه از سنی و سنی از
 
 
شیعه کینه گرفته و در دشمنی با هم پافشاری کنند.

یکی از موضوعاتی که در این میان مناقشه برانگیز است، مسئله نگاه
 
به جایگاه اهل بیت است؛ جریان تکفیری بر دشمنی با اهل بیت(ع)
 
پافشاری کرده و شیعیان را خارج شده از دین معرفی می کنند و جریان
 
 
رسانه ای نیز این رفتار را به پای اهل سنت می نویسد. حال آنکه
 
واقعیت طور دیگری است.

برخی از اظهارات علمای اهل سنت* را در ذیل می خوانید:

*شعر عارف بزرگ سنی در مدح امام حسین(ع)

سلمان ساوجى قصیده سراى بزرگ، غزل سراى نمونه و عارف سنی
 
در قرن هشتم هجرى است. برجستگی اشعار وی تا جائی است که
 
حافظ در مورد سلمان میگوید: "سرآمد فضلاى زمانه دانى کیست؟
 
...جمال ملت و دین، خواجه جهان ،سلمان"

حافظ شعر خود را وامدار شعر سلمان می داند و بعضى معتقدند برخى
 
 
غزلیاتى که به نام حافظ است، غزل هاى سلمان است.

از سلمان یک قصیده در مصیبت کربلا به جا مانده است که وقتى وی به
 
 
زیارت امام حسین(ع) رفته است آنرا می سراید:

خاک، خونْ آغشته لبْ تشنگان کربلاست /
 
آخر ای چشم بلابین! جوی خونبارت، کجاست؟
 
جز به چشم و چهره، مسپر خاک این ره کان همه /
 
 
نرگس چشم و گل رخسار آل مصطفی است
 
ای دل بی صبر من ! آرام گیر اینجا، دمی /
 
کاندرین جا منزل آرامِ جان مرتضی است
 
ای که زوّار ملایک را، جنابت مقصدست /
 
 
وی که مجموع خلایق را، ضمیرت پیشوا است
 
در حقِ باب شما آمد: عَلی بابُها /
 
هر کجا فصلی درین باب است، در باب شماست
 
هر کس از باطل، به جایی التجایی می کند /
 
 
ز آن میان، ما را جناب آل حیدر مُلتَجی است
 
کوری چشم مخالف، من حسینی مذهبم /
 
راه حق این است و، نتوانم نهفتن راه راست
 
ای چو دریا خشکْ لب ! لب تشنگان رحمتیم /
 
 
آب رویی دِه به ما کآب همه عالم، تو راست
 
جوهر آب فرات از خون پاکان گشت لعل /
 
این زمان، آن آب خونین همچنان در چشم ماست
 
یا امامَ المتَّقین ! ما مفلسان طاعتیم /
 
 
یک قبولت، صد چو ما را تا ابد برگ و نوا است
 
یا شفیع المذنبین! در خشکسال رحمتیم /
 
ز ابر احسان تو ما را چشم باران عطا است
 
یا امامَ المسلمین ! از ما عنایت وامگیر/
 
خود تو می دانی که سلمان بنده آل عباست
 
صحبت من با شما اکنون، دراین ابیات نیست/
 
مصطفی فرمود: سلمان هم ز اهل بیت ماست

در اثبات مذهب وی همین کافی است که در مدح سلطان اویس تعبیر
 
"ناشر عدل عمر" را بکار می‌برد و اشعارى هم در مدح چهار خلیفه و
 
مدح اهل بیت دارد. وی حتی یک ترکیب بند زیبایى به نام "درّ لافتى"
 
دارد که هنگام رفتن به نجف براى زیارت امیرالمومنین سروده است و
 
خطاب به حضرت می گوید:

طاق محراب تو رشک قاب قوسین آمده/
 
 
نور ماه قبه‌ات یاقوت او ادنی شده
 
آفتاب کبریا ، دریای درّ لافتی/
 
 
فخر آل مصطفی،مخصوص نص هل اتی
 
ختم شد بر تو ولایت،چون نبوت بر رسول/
 
 
شیر یزدان ابن عم مصطفی زوج بتول
 
این منم از بعد چندین التماس از لطف حق/
 
مُلکتی زیباتر از ملک سلیمان یافته
 
این منم در بارگاه مقتدای جن و انس/
 
با قصور و عجز خود را منقب خوان یافته
 
این منم بر آستان فخر آل مصطفی/
 
 
رتبت حسانی و مقدار سلمان یافته
 
 
*ارادت احمد حنبل به امام حسین(ع) و لعنت یزید

یک روز پسر احمد حنبل از او می پرسد: پدر! ما یزیدى هستیم؟
 
احمدحنبل می گوید: "این چه سوالى است؟! آیا می شود کسى به
 
 
خدا و قیامت معتقد باشد و ولایت یزید را بپذیرد؟!"

پسر می پرسد آیا لعن یزید می کنى؟ احمدحنبل می گوید "چگونه
 
کسى را لعنت نکنم که خدا لعنت کرده است؟" پسرش می پرسد کجا
 
خداوند یزید را لعنت کرده؟ وی در جواب آیاتى از قرآن را می خواند که
 
 
آخرش ختم به " اولئک الذین لعنهم الله "می شود و بعد احمد حنبل از
 
پیامبر خدا(ص) نقل می کند که فرمود: "قاتل حسین در تابوتى از آتش
 
خواهد بود و نصف عذاب جهنم را خواهد چشید".

علامه حلى در قرن هفتم این تعابیر را در کتابش نقل می کند و
 
می گوید که بزرگان مذاهب اهل سنت در دوران ما و قبل از ما همواره
 
براى حسین(ع) عزادارى کرده اند.

*فتوای جالب ابوحنیفه از علمای اهل سنت

ابوحنیفه از علمای اهل سنت نیز فتوای جالب توجهی در بیعت با فرزند
 
 
زید، یعنى نوه سیدالشهداء دارد و می گوید جهاد در رکاب آل على،
 
ثواب پنجاه حج را دارد و هرکس در رکاب آل على و فرزندان حسن(ع)
 
و حسین(ع) شهید شود، مثل شهیدان بدر و احد است که پیش چشم
 
پیامبر جان داده اند.

این فتواى ابوحنیفه برای او دردسر ساز شد و بخاطر این اعتقادات به
 
زندان هم افتاد چراکه حاکم عباسى از وی خواست که قاضى القضات
 
 
شود و او قبول نکرد و به زندان افتاد، البته بعدها خلفاى عباسى فقه
 
 
ابوحنیفه را به عنوان فقه رسمى خلافت عباسى مطرح کردند.

*شافعی: من رافضی هستم

امام شافعى از دیگر علمای اهل سنت نیز تعبیر مشهوری درباره
 
اهل بیت(ع) دارد. وی می گوید "به من می‌گویید رافضى؟ اگر حب
 
اهل بیت سبب رافضى گرى است، بله! من رافضى هستم"

*نگاه به اهل بیت در نظر علمای سنی معاصر

جناب مودودى رهبر جماعت اسلامى پاکستان و از بزرگان احناف بود .
 
جناب مودودى جزء اولین کسانى بود که بعد انقلاب به امام تبریک گفت
 
 
و اعلام کرد "انقلاب ایران یک انقلاب اسلامى است آنها شیعه هستند
 
و ما سنى اما انقلاب آنها اسلامى است و براى عزت اسلام آمده است"

مودودى در یکى از آثارش میگوید که "جنگ یزید و حسین بن على،جنگ
 
 
کفر و اسلام بود. بحث داخلى مسلمین نبود"

این تعبیرى است که جناب احمد حنبل هم دارد و میگوید "به نظر من،
 
دوره خلافت اسلامى با حسن بن على تمام شد.آخرین خلیفه مسلمان
 
 
حسن بن على است؛ ما معاویه و بعد از او را خلیفه مسلمین نمیدانیم،
 
 
آنها رفتند دنبال سلطنت"

* توسل عالم سنی به امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س)

منتجب الدین بدیع رییس دیوانسالاری و کاتب بزرگ درگاه سلطان
 
سنجر سلجوقی (که قوی ترین سلطان سلجوقی است و رسماً سنی
 
 
است) کتاب عتبة الکتبة را نوشته در مقدمه می گوید: "پیش خواجه
 
ظهیر الدین بیهقی (که سنی است) تمرین نامه نگاری می کردم. ... از
 
 
مشهد گذشتند. در آن اجتیاز از حرم مطهّر مقدس رضوی علی ساکنه
 
 
الصلوة و السلام بود به توس. چون گذر چنین افتاد، ... حاجت خواستم
 
در حرم شریف او تا ایزد تعالی مرا در آن حرفت که مزنّه همت من است
 
 
و... مهارتی دهد و ذهن قاصرم را ذکائی مرحمت کند. ... دانستم آن
 
استحسان اثرات آن بقعه شریف است و از اثرات آن سید بزرگوار علی
 
الصلوة و السلام بوده است.

نمونه دیگر، لبّ الالباب حوفی است که می گوید: چون آن را تحلیل
 
کردم و خدمت او بیاوردم، آن را بدرید و فرمود دوباره بنویس... . من از
 
 
غایت زجرت و تنگدلی به مشهد مبارک علی بن موسی الرضا ع رفتم و
 
از روح پاک او استمداد طلبیدم و به تضرع و ابتهال در آن موقف متبرک
 
 
بنالیدم و تسهیل شیوه از صمد متعال بخواستم، خداوند دعایم را
 
 
مستجاب کرد.

مؤلفی در قرن شش، مذاهب شهر ها را شرح می دهد: یمن، طائف و
 
مکه را که دار الملک اسلام است و کوفه را که حرم امیر المومنین است
 
و اکثر بلاد ... را زیدیان دارند. خطبه و سکه به نام ائمه ی خود می زنند.
 
 
در سمرقند و قزوین و ماوراء النهر، همه حنفی اند. ... عده ای در
 
اعتقادات اصول اهل بیت (ع) را دارند و در فقه اقتدا به ابوحنیفه
 
می کنند. بلاد آذربایجان تا روم و اصفهان و قزوین و مانند آن، بخش
 
مهمی از مردم شافعی اند. بحری جعفری و بحری حنبلی و بحری
 
تشبّهی و... . در جای دیگر، اغلب مردم مشبّهه و مجسّمه‌اند. در کوفه
 
و کرخه و غرب بغداد و مشهد رضا و قم و قاشان و آوه و سبزوار و
 
استرآباد و دهستان و مازندران و طبرستان و ری و بعضی از قزوین و
 
خرقان همه شیعه اصولی و امامتی هستند. داریم در مسجد و کتاب
 
 
اهل سنت، کرامت از امام رضا ع نقل می شود. (شیعه می گوید
 
کرامت از بزرگان داریم ولی معجزه فقط از انبیا). از شخصیت های
 
محترم نزد همه مذاهب اهل سنت، امام رضا(ع) است. شاید همه
 
 
اهل سنت در ایران شیفته اهل بیت ع و اهل زیارت بوده اند.

نقل کرامت از امام رضا (ع) در منابع اهل سنت

جناب زهری از علمای اهل سنت روایات امام رضا(ع) را برای خود و
 
بزرگان شان معتبر می داند. یا ابن حبان بسطی در قرن ۴ می گوید:
 
علی بن موسی الرضا من نجباء اهل بیت و... یجب ان یعتبر حدیثٌ اذا
 
رُویَ عنه. (الثقات ج ۸). نمونه دیگر به نقل از ینابیع المودّة، و شواهد
 
النبوة. از محدث اهل سنت نقل می کند که موسی بن جعفر(ع) فرمود:
 
پیامبر (ص) و علی(ع) را خواب دیدم که فرمودند فرزندت علی است که
 
معصوم است و خطا ندارد...

ابوعبیده جاحظ (که مواضع تندی هم علیه شیعه دارد با این حال)
 
می گوید: علی بن موسی یکی از ده تنی است که در علم و زهد و
 
شجاعت و جود و طهارت و ذکاوت هستند و یا به خلافت رسیدند مثل
 
علی و حسن، یا صلاحیت خلافت را داشتند و به خلافت نرسیدند.

احمد بن علی خطیب بغدادی (قرن ۵ هجری) نیز می‌گوید:
 
علی بن موسی‌الرضا کان والله رضا کَما سُمِّی. (تاریخ بغداد) جناب
 
سمعانی شافعی هم می گوید: الرضا کان من اهل علم و فضل و
 
شرف النسب.

ابو الفرج تمیمی در قرن ۶ می‌گوید: علی بن موسی ملقب به رضا،
 
کسی است که همه او را صدوق می دانند. از مخالف و موافق.
 
و ما افضل از او نیافته ایم.

عبدالجبار بن سعید، در اول قرن ۳ هجری در دورانی که هنوز عصر
 
غیبت شروع نشده است، بر فراز منبر رسول الله ص رفت. سالِ ۲۲۹
 
 
هجری. در مدح علی بن موسی الرضا سخنرانی کرد و گفت: شش تن
 
 
اند از اجداد و پدران او که نمی شود توصیف کرد از بهترین کسانی که
 
باران رحمت الهی را نوشیده اند.

احمد بن یحیی بلاذری ۲۷۹ هجری (آغاز عصر غیبت) می گوید:
 
امام رضا(ع) فرزندش را از دست داد. ما وارد شدیم که تسلیت بگوییم.
 
 
تعزیتش این است (النهایة ج ۵): انتَ تجلّ عن وصفنا. و نحن نقصر عن
 
عظتِک. و فی علمک ما کفاکَ. و فی ثواب الله ما عزّاک (تعزیت می گوید).

نوفلی در مورد امام رضا (ع) شعر می گوید: (با این مضمون) من تا عمر
 
دارم در مصاحبت و در کنار علی بن موسی خواهم ماند و بزرگ ترین
 
آرزویم این است که جوارش را از دست ندهم تا مرگ من را از او جدا 

کند.حاکم نیشابوری از ابوبکر بن خزیمه وابو علی الثقفی نقل می کند
 
(تهذیب التهذیب): بزرگ اهل حدیث و برخی مشایخمان با هم بودیم.
 
در کاروانی حرکت کردیم که قبر علی بن موسی الرضا را در توس
 
 
زیارت کنیم. آمدیم در حرم صحنه ای دیدم که متعجب شدم. فرأیت من 
 
 
تعظیم ابوخزیمه لتلک البقعه و تضرعه و تواضعه ما تحیرنا لها.

محمد بن یحیی سوقی به نقل از احمد بن یحیی گفت: روزی بحث 
 
 
شد که بهترین بیت چه بیتی است؟ محمد بن یحیی گفت شعری که 
 
در مقام علی بن موسی الرضا گفته اند بهترین شعر است حتی اگر
 
ابونواس گفته باشدش (که خیلی مذهبی نیست).
 
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران



تاریخ: چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار
 
 
علت اصلی مرگِ رازآلودِ جهان پهلوان تختی چه بود؟ +عکس
 
شاه‌حسینی نه قتل و نه خودکشی را محتمل نمی‌داند و می‌گوید:
 
 
«او انسان معتقدی بود؛ اما احتمال سکته مغزی بر اثر فشار
 
روحی و روانی را می‌توان داد و شاید در هتل آتلانتیک سابق و
 
هتل استقلال امروز سکته کرده بود ...»
 
به گزارش جهان؛ «... من بیشتر وقت‌ها با کتاب‌های پلیسی و یادداشت‌
 
های فاتحین و مغلوبین جنگ‌های گذشته، خود را سرگرم می‌کردم و
 
خواندن آن‌ها همیشه اثر خوبی در روحیه من باقی می‌گذارد، به‌خصوص
 
اینکه هیتلر را با تمام حماقتش، دوست داشتم؛ اینکه می‌گویم دوست
 
داشتم، نه اینکه خیال کنید او را آدمی لایق می‌دانم نه. من به او احترام
 
می‌گذارم به واسطه اینکه او بزرگترین درس زندگی را به من یاد داد که
 
چگونه باید با دشمنان ستیز کرد و در هر راه مشکلی به هدف رسید.»  
 
                                       (غلامرضا تختی، کیهان ورزشی، دی‌ماه ۴۶)

**ذکر این نکته ضروری است که در گزارش زیر از زوایای مختلفی به مرگ
 
 
رازآلود جهان پهلوان تختی اشاره شده است و هیچگونه قضاوتی انجام
 
نشده و جملات دوستان تختی و شاهدان ماجرا را عینا آورده ایم.

تاريخ ايران زمين، تاريخي سراسر حماسي و مشحون از پهلواني و
 
سلحشوري است كه حكيم ابوالقاسم فردوسي در شاهنامه خود مهر
 
جاودانگي به آن زده است و شايد اگر فردوسي در دوران معاصر وجود
 
داشت، نام "جهان پهلوان تختي" را هم در رديف قهرمانان و پهلوانان
 
اساطيري و افسانه‌اي كتاب خود قرار مي‌داد.

در بين همه شخصيت‌ها و پهلوانان اساطيري شاهنامه فردوسي،
 
نام‌هايي همچون رستم، سهراب، اسفنديار، زال، سام، نريمان، بهرام،
 
بيژن، گيو، گودرز، توس، كيكاووس، گرشاسب، گشتاسب، كاوه آهنگر،
 
 
آرش كمانگير و سياوش، بيش از ديگران مي‌درخشد و اين آخري كه به
 
 
"خون سياوش" و "مرگ سياوش" نيز معروف است، به خاطر زندگي پاك
 
 
و منزه و مرگ مظلومانه و ناجوانمردانه‌اش مي‌تواند شخصيتي نزديك و
 
مثال زدني براي جهان پهلوان تختي دوران معاصر ما باشد.

بچه جنوب شهر و شهرری که باشی هر سال روز ۱۷ دی برایت یک روز
 
خاص است. ۴۷ سال است که ۱۷ دی روز خاصی نه تنها برای بچه‌های
 
جنوب شهر بلکه برای کل ایران است. ۱۷ دی هر سال قبرستان پیر
 
«ابن بابویه» میزبان مردمی است که برای دیدار با جهان پهلوانی بزرگ از
 
همه جای ایران به جنوبی‌ترین نقطه پایتخت می‌آیند.

سال‌هاست تختی برای مردم این دیار خیلی بیشتر از یک قهرمان المپیک
 
ارزش دارد. ورزش این کشور و به خصوص کشتی، قهرمان المپیک به
 
خودش زیاد دیده اما «آقا تختی» یک نفر است برای ملت. سال‌هاست
 
همه از قهرمانی‌های بچه خانی آبادی صحبت می‌کنند که اصالتاً همدانی
 
 
ا‌ست.

 

سال‌هاست همه از بوئین زهرا، زلزله، گل‌ریزان جهان پهلوان و کشتی
 
معروف تختی در مسابقات جهانی صحبت می‌کنند، سال‌هاست وقتی
 
حرف از مردانگی می‌‌زنند تختی مثال تمام مثال‌هاست.

قهرمان، پهلوان، جوانمرد، جهان پهلوان، آقا تختی و ... این‌ها تمام القاب
 
آقای اسطوره است،‌ اما برای مادر؛ غلامرضا، غلامرضا‌ست. کودکی که در
 
 
عین نداری دارا شد از همه دارایی‌ها، قهرمانی که سر خم نکرد مقابل
 
علی‌حضرتی که برای او یکی بود مثل همه!

جالب است که در این سال‌ها کمتر کسی از قهرمانی‌های آقای قهرمان
 
 
صحبت می‌کند، (تختی از لحاظ تعداد مدال جهانی و المپیک (۷ مدال) و
 
استمرار مدال آوری ( ۱۱ سال) در تاریخ ورزش ایران رکورددار است) انگار
ب
رای مردم تختی بیشتر پهلوان بود تا قهرمان.برای مردمی که قهرمانانشان
 
 
از پرده‌های سینما می‌آمدند تختی واقعی‌تر از واقعیت بود و همین موضوع
 
باعث شد تختی هیچ وقت مُرده نباشد.

شاید ۴۷ سال زمان زیادی باشد برای اینکه از این نفر تعریف کرد، اما در
 
 
مورد تختی این قضیه صدق نمی‌کند. انگار هرچقدر از فُوت تختی می‌گذرد
 
مردم بیشتر او را نمی‌شناسند و هنوز برای همه این سوال وجود دارد که
 
 
«چرا؟».

تختی فقط یک نام نیست بلکه کلید واژه ای است که شنونده را ارجاع
 
می‌دهد به منش پهلوانی و خصلت های جوانمردانه. فردا چهل و شش
 
سال از روزی خواهد گذشت که سرایدر هتل آتلانتیک پیکر بی‌جان قهرمان
 
المپیک ۱۹۵۶ ملبورن را در اتاق شماره بیست و سه پیدا کرد و از آن زمان
 
تاکنون مرگ این اسطوره هنوز در پرده ای از راز و ابهام باقی مانده است.

راز مرگ جهان پهلوان چه بود؟

تاریخ ایرانی در این باره می نویسد:۴۷ سال از مرگِ غلامرضا تختی قهرمان
 
 
کشتی ایران می‌گذرد اما هنوز هم در سالمرگِ او پرسشی به قدمتِ ۴۷
 
 
سال تکرار می‌شود. پرسش‌هایی که مرگِ رازآلودِ او در دی‌ماه ۱۳۴۶ را در
 
 
هاله‌ای از ابهام فرو می‌برد. روزنامه‌ها هنوز هم از «راز» مرگ او
 
می‌نویسند، اما چیزی که مهم است مرام و مردانگی این قهرمان مردمی
 
 
است و این که چرا از میان این همه قهرمان تنها تختی است که نامش
 
ماندگار شده؟

 

«قهرمانِ مردم» نامی برازندۀ او بود. هرچند از بسیاری از قهرمانان
 
تاریخ ورزش ایران کمتر مدال گرفت و در سال‌های آخر در میادین
 
ورزشی کمتر پیروز شد، اما وقتی شکست هم خورد روی دستِ مردم
 
 
شهر به خانه رفت. ورزشکاری که از سالن‌ها و زورخانه‌های جنوب
 
شهر [خانی‌آباد] به ورزش پا گذاشته بود و دل در گرو نهضت ملی
 
داشت. قهرمانی که نه تنها در رقابت با خارجی‌ها برای ملتش افتخار
 
 
آفرید که در سختی روزگار هم مردمانش را تنها نگذاشت و بسیاری او
 
 
را با نهضتی بزرگ که برای یاری مردم زلزله‌زده بویین‌زهرا به راه انداخته
 
 
بود به یاد می‌آورند.

غلامرضا تختی چنین جایگاهی داشت که وقتی خبر مرگ رازآلودش که
 
برخی حتی گفتند خودکشی کرده در هتل آتلانتیک تهران دهان به دهان
 
 
گشت و راهی به صفحاتِ نشریات گشود، کمتر کسی باورش کرد.
 
کسانی که او را در قوارۀ قهرمانِ ملت دیده بودند، باور نمی‌کردند
 
قهرمان خود دست به خودکشی بزند و آنچه نَقل رسانه‌ها و نُقل محافل
 
 
بود خبر از «قتل» قهرمان به دستِ «بدخواهان» می‌داد، آنچنان که
 
حبیب‌الله بلور، قهرمان کشتی ایران در اولین سخنانش پس از انتشار
 
خبر مرگ تختی گفته بود: «به خدا قسم باور نمی‌کنم، این یک فاجعه
 
بود. تختی سمبل ورزش ایران بود. اگر هم حقیقت داشته باشد که او
 
خود را کشته است ولی بدانید او همیشه زنده است.»

 

ماجرای اختلافات خانوادگی و دوری از خانه

به گزارش مشرق،تختی از چهار روز پیش از مرگ به هتل آتلانتیک تهران
 
رفته بود. دربارۀ دلایل این کار هیچ اطلاعات دقیقی وجود ندارد. برخی
 
دلیل این کار و بعد از آن مرگ(یا خودکشی) تختی را اختلافات خانوادگی
 
دانسته‌‌اند. این شایعه‌ای بود که هیچکس آن را رد یا تایید نکرد اما
 
منتقدان در نشریاتِ‌ همان روز‌ها نوشتند که: «آخر اختلاف خانوادگی یک
 
 
جور و دو جور نیست، هزار جور است... به علاوه کدام خانواده را سراغ
 
داشته و دارید که در آن اختلاف وجود نداشته باشد؟ اگر قرار باشد همه
 
 
و یا قسمتی از اختلافات خانواده منجر به خودکشی گردد، آن هم
 
خودکشی سرپرست و بزرگ خانواده، دیگر خانواده‌ای نباید وجود داشته
 
 
باشد... اگر قرار باشد همه از میدان دربرویم و جا خالی کنیم پس دیگر
 
چه فرقی است بین افراد عادی و قهرمان جهانی؟»

 

زری امیری مستخدم هتل آتلانتیک اولین کسی بود که جسد تختی را
 
پیدا کرد. او دربارۀ حضور تختی در هتل به روزنامه «آیندگان» گفته بود:
 
«روز یکشنبه که به سر کار آمدم در تمام هتل صحبت از میهمان جدیدی
 
 
بنام غلامرضا تختی بود. من او را خوب می‌شناختم و از مبارزات او در
 
مسابقات جهانی مطلع بودم و به همین جهت تمام روز را منتظر بودم تا
 
شاید زنگ اطاق آقای تختی صدا کند و من برای انجام کاری احضار
 
شوم. سرانجام ساعت ۶ بعدازظهر زنگ اطاق ۲۳ به صدا درآمد و من
 
مشتاقانه به اطاق «جهان پهلوان» رفتم.» تختی اما آن قهرمان مردم‌
 
دوستی که مستخدم هتل انتظار داشت نبود. عصبی بود و مرتب در
 
اتاق به این سو و آن سو می‌رفت:«بدون اینکه به سلام من جواب دهد،
 
آب خوردن خواست و من هم برایش آب خوردن بردم.»

 

این روایت می‌تواند نشان‌ دهندۀ فشارهای عصبی تختی در روزهای
 
آخر باشد، اما روایت متناقض دیگری هم از آن روز‌ها وجود دارد. مجله
 
«تهران مصور» همان روز‌ها به نقل از جوادزاده قهرمان کشتی خبر از
 
 
آن داد که تختی دوشنبه شب شام مهمان او بوده است. روایتی که
 
هرچند اختلافات خانوادگی او را عامل خروج از خانه می‌داند اما
 
نشانه‌ای از عصبیت و تمایل او به خودکشی ندارد: «ظاهر او چیزی را
 
 
که حاکی از فکر خودکشی بود، نشان نمی‌داد. و حتی ظاهراً بیشتر از
 
 
همیشه شاد و خندان بود. جوادزاده که از جریان قهر او از خانه خبر
 
داشته به او اصرار می‌کند که دوتایی با هم بروند منزل و او آشتی کند
 
 
و تختی با خنده می‌گوید من خودم تنها می‌روم و حتماً هم به منزل
 
می‌روم. چون دلم برای بابک و شهلا تنگ شده و باید آن‌ها را ببینم و
 
بعد خیلی آرام از آن‌ها جدا می‌شود ولی برخلاف قولی که داده بود به
 
 
هتل می‌رود و در اطاقش به استراحت می‌پردازد...»

زری امیری دربارۀ چگونگی کشف پیکر تختی به «آیندگان» گفته بود:
 
 
«در ساعت ۸ بعدازظهر روز یکشنبه تختی به دفتر هتل مراجعه کرد و
 
قلم و کاغذ خواست و سپس بدون صرف شام به اطاقش رفت و ظاهرا
 
 
خوابید، ولی ساعت ۷ صبح که من طبق دستور خودش برایش صبحانه
 
 
بردم با وضع غیرعادی مواجه شدم... صورت تختی باد کرده و کبود شده
 
 
بود و از گوشه لبانش شیار باریکی از خون به روی متکا خشکیده بود،
 
من بلافاصله وضع غیرعادی را به اطلاع مدیر هتل رسانیدم و چند دقیقه
 
بعد آمبولانس و مامورین شهربانی و دادسرا به هتل آمدند و در حدود
 
ساعت ۸:۳۰ جنازه مرحوم تختی از هتل خارج شد...»

 

روزنامه‌های دولتی درباره مرگ تختی نوشتند: «غلامرضا تختی به
 
خاطر اختلافات خانوادگی با همسرش شهلا توکلی و بر اثر خودکشی
 
 
جان باخته ‌است. از انگیزه‌های ممکن برای خودکشی، مواردی چون
 
ناکامی‌هایش در مسابقات در پایان عمر ورزشی تختی نام‌ برده
 
می‌شود.» بعد‌ها گفته شد که او یک روز پیش از مرگ، نزد وکیلی
 
رفته و با تنظیم وصیت‌نامه‌ای وضعیت مختصر اموالش را مشخص و
 
 
یکی از دوستانش [کاظم حسیبی] را به عنوان وصی خود تعیین
 
کرده است.

لختۀ خون پشتِ سر تختی از چه بود؟

همان روزهای اول گفته می‌شد چند تن از دوستان تختی که هنگام
 
شست‌وشوی او در غسالخانه حاضر بوده‌اند، متوجه لخته خونی پشت
 
 
سرش شدند. برخی دیگر حتی از وجود حفره‌ای بزرگ در سر او حکایت
 
 
می‌کردند. به نوشته «خراسان ورزشی»، چند سال بعد فرامرز
 
خدادادیان خبرنگار روزنامه کیهان گفت: «موقع انتقال جسد از اتاق
 
هتل آتلانتیک من آنجا بودم. ماموری که یک ‌طرف جنازه را گرفته بود
 
دستش سر خورد. سر مرحوم به شدت به زمین خورد و آسیب دید.
 
این علت‌ همان لکه‌های خونی بود که در غسالخانه روی سر تختی
 
وجود داشت....»

سیدمحمد آل‌حسنی معروف به آق‌ممد که از دوستان بسیار نزدیک
 
تختی به حساب می‌آید، در این باره می‌گوید: «اگر قضیه‌ای که خبرنگار
 
 
کیهان گفته به فرض مثال درست هم باشد، پس چرا پشت سر مرحوم
 
 
خونی بود و یک حفره عمیق وجود داشت؟ من خودم با انگشتانم آن را
 
لمس کردم.»
 
حسین شاه‌حسینی به نکته دیگری اشاره می‌کند: «جنازه در محل
 
تشریح بود و روی آن یک پارچه سفید کشیده بودند. وقتی یکی از
 
کارکنان ملحفه را برداشت گفتم چرا پشت سرش خونی است؟ گفت
 
برای تکه‌برداری این کار را کرده‌اند.»

 

روایت زیاد است. ناصر محمدی هم روایت می‌کند: «... جسد تختی را
 
روی سنگ غسالخانه با سینه شکافته دیدم. مرده‌شوی به نام حاج
 
 
عباس میرزا مراد مشغول شستنش بود. سر تختی را بلند کرد و من از
 
پشت سرش خونابه را روی سنگ دیدم.» نبی سروری دوست نزدیک
 
جهان‌ پهلوان در باشگاه پولاد هم به خوبی همه چیز را در خاطرش نگه
 
 
داشته: «وقتی در غسالخانه او را می‌شستند من روی سرش آب
 
می‌ریختم. دیدم از پشت سرش دارد خون می‌آید. سرش شکافته شده
 
بود. مدام آب می‌ریختیم اما بند نمی‌آمد.»

نایب حسینی از دیگر دوستان تختی که در آن لحظات، نزدیک پیکر
 
بی‌جان او بود، گفته: «وقتی رسیدم آنجا، دیدم پشت گردن و سرش
 
 
سوراخ است. از دکتر طباطبایی رئیس وقت پزشکی قانونی پرسیدم
 
این سوراخ چیست؟ او سکوت کرد. باز گفتم شما می‌دانید که او را
 
کشته‌اند چرا دیگر شکمش را پاره کرده‌اید؟ دکتر طباطبایی جواب داد:
 
 
من نمی‌دانم این حفره چیست. الان داریم به وظیفه خودمان عمل
 
 
می‌کنیم...»

 

استدلال هواداران تئوری قتل؛ ناراضی‌ای که از میان رفت

با وجود فراگیر شدن خبر خودکشی تختی در رسانه‌های رسمی و نیمه‌
 
رسمی، دیدگاه عمومی اما همچنان در حول و حوش قتل می‌گشت؛
 
قتلی که از سوی نهادهای امنیتی و در راس آن‌ها ساواک طراحی شده
 
 
است. همین شایعات بود که مراسم شب هفتم درگذشت تختی را به
 
میتینگی سیاسی تبدیل کرد. چهره‌های شاخص جبهه ملی و دیگر
 
گروه‌های ملی‌گرای منتقد نظام شاهنشاهی در ابن‌بابویه شهر ری
 
گردهم آمده بودند تا یاد همفکرشان را گرامی بدارند. گردهم آمدنی
 
که به مذاق حکومت خوش نیامد و برهم خورد.

اما پرویز ثابتی از بلندپایه‌ترین مقامات امنیتی رژیم شاه که سال‌ها
 
سمت معاونت امنیت داخلی ساواک را برعهده داشت، سال گذشته
 
 
بعد از چهار دهه، با رد شرکت سازمان متبوعش در آنچه قتل تختی
 
خوانده می‌شود، به صدای آمریکا گفت: «مثلا مرگ تختی که می‌گویند
 
 
تختی را کشتند. تختی فردی بود که گرفتاری داشت و گرفتاری جنسی
 
 
و ناتوانی جنسی و گرفتاری خانوادگی پیدا کرده بود و رفته بود سه
 
روز در هتل آتلانتیک مانده بود و ظرف این سه روز رفته بود محضر و
 
کاظم حسیبی از رهبران جبهه ملی را برای قیمومیت پسرش تعیین
 
کرده بود. کسی که سه روز رفته در هتل مانده و برای بچه‌اش هم قیم
 
 
تعیین می‌کند، یعنی چی؟ یعنی قصد دارد خودش را بکشد دیگر و
 
خودش را هم کشت. بعد این‌ها می‌گفتند نخیر او را کشتند...»

 

این موضوع اما مورد پذیرش بسیاری از دوستداران تختی قرار نگرفت،
 
چنان که بسیاری دیگر از ادعاهای ثابتی در کتاب «در دامگه حادثه»
 
 
نیز از سوی افراد درگیر در ماجراهای مطرح شده به چالش کشیده شد.
 
اما استدلال مخالفان
 
رژیم شاه برای آنکه این ماجرا را به عنوان «قتلی حساب‌ شده» روایت
 
 
کنند، چیست؟

«تختی از سال ۱۳۴۲ به بعد بار‌ها به ساواک احضار شد و و از نظر مالی
 
در مضیقه قرار گرفت... اطرافیان شاه با ناکامی از نزدیک کردن او به
 
دربار و حکومت، فشار‌ها را افزایش دادند. تختی حتی در مواردی از
 
ورود به ورزشگاه‌ها منع می‌شد.» این را علی میرزایی سردبیر فصلنامه
 
 
«نگاه نو» دو سال قبل در سالمرگ تختی نوشت.

اما دلیل احضار تختی به ساواک چه بود؟ گفته می‌شد او بعد از کودتای
 
 
۲۸ مرداد، به یاری خانوادۀ زندانیان سیاسی شتافته و بسیاری از آنان را
 
 
تحت حمایت خود قرار داده است. این دلسپردگی به مخالفان حکومت در
 
مراسم هفتمین روز درگذشت دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی آشکار
 
 
شد، آنجا که تختی به رغم هشدارهای ساواک، به همراه یک گروه چهل
 
نفری از ورزشکاران ایران به احمدآباد رفت و به رهبر نهضت ملی ایران
 
ادای احترام کرد.

حسین شاه‌حسینی از بنیانگذاران نهضت مقاومت ملی و اولین رییس
 
 
سازمان تربیت بدنی پس از انقلاب دربارۀ شرکت تختی در مراسم مصدق
 
 
می‌گوید: «با وجود محاصره کامل احمدآباد توسط ماموران حکومتی او به
 
 
محل تدفین مرحوم مصدق می‌رود که البته این کار تختی هم باعث وحشت
 
 
حکومت شده بود چرا که اگر مردم باخبر می‌شدند که تختی در مراسم
 
حضور دارد از روستا‌ها و اطراف برای دیدن تختی سرازیر می‌شدند و فضا
 
 
شلوغ‌تر می‌شد، از این رو او را به شدت و با واهمه از مراسم دور کردند.»
 
 
تختی یک بار که از سوی رییس سازمان تربیت بدنی وقت از او خواسته
 
شد برای بازدید از شاه اقدامی بکند، گفته بود «با کسی که با دکتر مصدق
 
 
چنین می‌کند و منافع ملی را از بین می‌برد حتی نباید حرف زد...»

 

خودکشی از «تختی مذهبی» بعید است

به گزارش مشرق، از این گذشته، بسیاری مساله خودکشی تختی را به
 
 
دلیل اعتقادات مذهبی او رد می‌کنند. از آن جمله جلال آل‌احمد نویسنده
 
 
مشهور ایرانی بود که سال‌ها قبل دربارۀ مرگ تختی نوشت: «... از آن
 
 
همه جماعت هیچکس حتی برای یک لحظه به احتمال خودکشی فکر
 
نمی‌کرد. آخر جهان پهلوان باشی و در بودن خودت جبران کرده باشی
 
نبودن‌های فردی و اجتماعی دیگران را و آن وقت خودکشی کنی؟ این
 
قهرمان که خاک «خانی‌آباد» را خورده بود هرگز به ناامیدی نمی‌اندیشید؛
 
 
آخر امید یک ملت بود، ملت ایران... او مبنا و معنی آزادگی و بزرگی است.

 

جهان پهلوان تختی درکنار مرحوم آیت الله طالقانی

بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ که بسیاری از اسناد ساواک به دست نیروهای
 
 
انقلابی افتاد، هیچ مدرکی دال بر دست ‌داشتن ساواک در مرگ وی و یا
 
قتل او پیدا ‌نشد. با این حال نزدیکی محل هتل آتلانتیک به یکی از
 
ساختمان‌های متعلق به نهادهای امنیتی نگذاشت این گمانه به کلی
 
رد شود.

بابک تختی تنها فرزند این قهرمان ملی، که درباره مرگ پدرش تحقیقاتی
 
کرده، می‌گوید در مورد درستی هیچ یک از دو احتمال (خودکشی یا قتل)
 
 
به نتیجه‌ای قطعی نرسیده است و گفته بود «مساله مهم نه چگونگی
 
مرگ تختی، که زندگی اوست.» با این حال بسیاری دیگر از جمله علی
 
حاتمی کارگردان فقید ایرانی که آخرین پروژۀ سینمایی ناتمام خود
 
«جهان پهلوان تختی» را به راز قتل این قهرمان ملی اختصاص داده بود
 
هم تحقیقاتی را در این زمینه انجام دادند که به چیزی جز ابهامی که بابک
 
 
تختی به بن‌بست آن خورده بود، نرسیدند.

حسین شاه‌حسینی از جمله افرادی است که نه قتل و نه خودکشی،
 
هیچ‌یک را محتمل نمی‌داند. کسی چه می‌داند. شاید آنچه او می‌گوید،
 
درست باشد: «او انسان معتقدی بود اما احتمال سکته مغزی بر اثر فشار
 
 
روحی و روانی را می‌توان داد. او شاید در هتل آتلانتیک سابق و هتل
 
استقلال امروز سکته کرده بود...»

تختی هنوز برای ما شناخته نشده؟

تختی هنوز برای ما شناخته نشده، آری، ما مردم عادت کردیم هر سال و
 
سالی یکبار چند ساعتی فکرمان، ذهن مان را به او مشغول و تعدادی هم
 
 
وقت شان را در حد چند ساعت برای او در سال گشت نبودنش گذرانده و
 
 
به کنار مزار او به احساسات پاک خود پاسخ داده و دیگر ...

 

سعی کنیم او را افسانه ای نکرده و بخشی از رفتارهای او را تدوین و
 
گردآوری کرده و با تعمق بیشتر بر روی هر حکایت، تلاش نمائیم به عنوان
 
مربی، مدیر و ورزشکار حداقل به آن رفتارها نزدیک شویم.

در ادامه چند خاطره و نقل قول در مورد جهان پهلوان تختی می‌آید که
 
 
نشان می‌دهد او اول پهلوان زندگی بود و سپس قهرمان جهان و المپیک.
 
بهتر است سعی کنیم از مسیر زندگی تختی درس‌هایی بگیریم و تلاش
 
 
کنیم به آن نزدیک شویم.

روحش شاد

منبع: مشرق



تاریخ: چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار

هفدهم دی سالروز اجرای طرح استعماری حذف حجاب

توسط رضاخان (1314 ه .ش)

در قرن اخیر از جمله اهداف استعمار غرب در ایران، هجوم به

ارزش های دینی و سنتی من جمله مسأله «حجاب زن» بوده

است.اقدام رضاخان بر ضد پوشیدگی زنان به تقلید از فرهنگ 

غرب نشانه عملی این هجوم فرهنگی بوده... 

 

 رضاشاه با مطرح کردن تغییر لباس و کلاه اروپایی (شاپو) ، اقدام

به تغییر لباس اسلامی و کشف حجاب بانوان نمود.که با

مخالفت‏های فراوان مردم مسلمان وعلما و نیز وقوع حادثه خونین

مسجد گوهرشاد منجر شد.

 

 با بروز جنگ جهانی اول، انگلیسی ها در ایران در موقعیت کاملاً برتر

قرار گرفتند. استعمارگران مهاجم انگلستان پس از دومین دهه قرن

بیستم و به دنبال بحران های پس از جنگ و نیز از بیم گرایش جامعه

فقر زده ایران به کمونیسم به اصلاحات رو بنایی و مقاومت زدایی و

تجددگرایی در جامعه ایران نیاز فراوان داشت و این همه را باید از طریق

طبقه ای بی اصالت، میان تهی و بی ریشه تأمین می کرد.

     انتخاب رضاخان میرپنچ در کنار سید ضیاء الدین طباطبایی و برکشیدن

او به مقام وزارت جنگ و سرانجام انتصاب او به سلطنت در تحقق همین

امر انجام گرفت. رضاخان حتی در مقایسه با هم ردیف های قزاق خود در

خصوص مبانی ارزش های جامعه اسلامی ایران بی ریشه تر و لاقیدتر

بود. با تشکیل سلطنت رضاخان سلطه سیاسی و اقتصادی

سرمایه داری انگلستان بر ایران که در طول ادوار قبلی هیچ گاه کامل

نشده بود، تکمیل گردید. با این حال همچنان تعلقات فرهنگی و

وابستگی جامعه ایران به ارزش های اسلامی ـ ملی کماکان به قوت

خود باقی بود.

     بنابراین دولت مردان رژیم جدید همانند تجربه اروپا هجوم به مذهب را

از ابتدا از طریق رواج سکولاریسم و لاقیدی و بی اعتنایی و تحقیر

نمادهای دینی و سنن ملی آغاز کردند و در ابتدا مطبوعات، کتاب ها و

نظام آموزشی به صورت ابزار اصلی برای اعمال این سیاست درآمدند.

     تأسیس مدارس خارجی در آن ایام، بازگشت فرزندان خانواده های

اشرافی از فرنگ پس از اتمام تحصیل، نشر برخی مطبوعات متاثر از

فرهنگ غربی و نهایتا فکر تشبه به غرب از جمله عوامل داخلی بود که

زمینه را برای اجرای سیاست کشف حجاب فراهم ساخته بود. خواسته

استعمار که عامل اصلی چنین سیاست هایی بود، برخی عوامل داخلی

و تلاقی این عوامل با خواسته های نفسانی موضوع کشف حجاب را

ایجاب می کرد.

     رضاخان مدعی بود که وقتی مردم لباس متحدالشکل بپوشند،

کلاه پهلوی به سر گذارند و به تقیدات دینی سستی نشان دهند متمدن

خواهند شد. در واقع آنان خواستار متمدن شدن جامعه ایران به معنای

رشد در پهنه دانش و فن آوری و فرهنگ نبودند بلکه ایجاد فرهنگ

مصرفی از طریق تحقیر ارزش های ملی و مذهبی مدنظر بود.

     اگرچه رضاخان فکر تجدد گرایی را از اوایل سلطنت خود در سر

می پروراند که از جمله: متحدالشکل کردن البسه در سال 1307 و

ماجرای حضور خانواده پهلوی در حرم حضرت معصومه (س) و مخالفت

مرحوم شیخ محمد تقی بافقی در سال 1306 و نوع پوشش اعضای

خانواده شاه و دیگر اقدامات او موید این واقعیت بود، ولی سفر ترکیه

این تلقی را تقویت کرد چرا که رضاخان بعد از مسافرت به ترکیه، در اغلب

اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع کشور ترکیه از برداشتن حجاب

زن ها و آزادی آنان صحبت می کرد. تا اوایل 1314 شمسی که یکی از

روزها هیأت دولت را احضار کرد و گفت: ما باید صورتاً و سنتاً غربی

بشویم و در قدم اول کلاه ها تبدیل به شاپو بشود و نیز باید شروع به

برداشتن حجاب زن ها کنیم، اما چون برای عامه مردم دفعتا مشکل

است که اقدام کنند، شما وزرا و معاونان باید پیشقدم بشوید و هفته ای

یک شب با خانم های خود در کلوپ ایران جمع شوید و به حکمت وزیر

فرهنگ وقت دستور داد که در مدارس زنانه معلمان و دخترها باید بدون

حجاب باشند و اگر زن یا دختری امتناع کرد او را به مدارس راه ندهند.

     در شرایطی که رضاخان آماده می شد تا با برداشتن حجاب زنان دربار،

ملکه و دخترانش، آنان را با قافله تمدن غربی همراه سازد و از حرم خود

وسیله ای برای تعمیم فرهنگ تشبه به غرب در جامعه ایران بسازد و

استفاده کند، جریان اجبار محصلان به کشف حجاب در تهران و شهرها

ادامه یافت. در مقابل اجرای این سیاست بود که سرانجام واقعه خونین

مسجد گوهرشاد پدید آمد. رهبری کشتار خونین حرم حضرت رضا (ع) را

سرلشکر مطبوعی بر عهده داشت.


     با انتشار خبر قیام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی

فراهم شده بود، اما فقدان رهبری منسجم و نیز خشونت شدید عوامل

شاه سبب شد که نه تنها این اعتراض اجتماعی تبلور پیدا نکند، بلکه

رضاخان را مصمم به اجرای خشونت بار کشف حجاب کند.

     نتیجه سیاست نابخردانه کشف حجاب، گذشته از متزلزل ساختن

ارزش های خودی و مقدمه سازی برای تسلط بر منحط ترین بخش های

فرهنگی غرب، این بود که جامعه مذهبی ایران وقتی خود را در برابر

سوادآموزی به قیمت برهنگی نوامیس خود دید، راه تحصیل را بر فرزندان

خود بست و به این ترتیب عملاً به فرایند رشد تحصیلی کشور نیز ضربه

وارد شد. بلافاصله بعد از سقوط رضاشاه، کسانی که روند زندگی

پیشین را پی گرفتند، روی بر تافتند و آنها دریافتند که راه حرکت به سوی

تمدن و توسعه، باز شدن راه برای شکوفایی استعدادهای اجتماعی

است نه آموختن مصرف گرایی و دنباله روی از مظاهر منحط فرهنگی.

     تمدن وقتی معنا و مفهوم پیدا می کند که مردم ما به راه اکتشافات

و اختراعات و رهروی فرزانگان و دانشمندان مغرب زمین می رفتند،

نه اینکه رهرو راه هنرپیشگان گردند.



توطئه استعماری کشف حجاب توسط "رضاخان پهلوی"(1314ش)

در پی توطئه استعمار در مبارزه با فرهنگ غنی اسلام، عاملان استعمار

در کشورهای اسلامی، همزمان اقدام به اعمال مشابهی نمودند.

"امان‏اللَّه خان" در افغانستان، "مصطفی کمال آتاتورک" در ترکیه و

"رضاخان پهلوی" در ایران مأموریت یافتند با مظاهر اسلام مخالفت و

مبارزه کنند. استعمارگران دریافته بودند که مستقیماً نمی‏توانند مسأله

کشف حجاب را مطرح کنند لذا بهتر دیدند ابتدا از تغییر لباس مردان

شروع کنند زیرا این کار دو نتیجه داشت. اول این که ذهن و روح جامعه

را نسبت به تغییرات عمده که جزء آداب و رسوم اجتماعی به شمار

می‏رفت آماده سازد، و دوم این که، نحوه عکس‏العمل اقشار مختلف مردم

را بسنجد. در این راستا رضاشاه با مطرح کردن تغییر لباس و کلاه

اروپایی (شاپو) و متحدالشکل کردن لباس مردان، اقدام به تغییر لباس

اسلامی و کشف حجاب بانوان نمود. وی این عمل شنیع را از خانواده

خویش آغاز کرد و سپس به کل جامعه سرایت داد. نخستین گروهی که

به این کاروان ضداسلامی پیوست، خانواده وزیران و دست‏اندرکاران نظام

استبدادی بودند. در نهایت علی رغم مخالفت‏های فراوان مردم مسلمان و

علما و نیز وقوع حادثه خونین مسجد گوهرشاد مشهد در اعتراض به

کشف حجاب، رضاخان در هفدهم دی ماه 1314ش، در جشن فارغ

التحصیلی دانشسرای مقدماتی دختران در تهران، قانون کشف حجاب

زنان را به طور آشکار آغاز نمود و خود به اتفاق همسر و دخترانش که

بدون حجاب بودند در این جشن شرکت کرد. مأموران رضاخان در راستای

اجرای این قانون، شب و روز در کوچه‏ها و خیابان‏ها گشت می‏زدند و هر

جا زنِ باحجابی را می‏یافتند با خشونت با او برخورد نموده، چادرش را

برمی‏ داشتند و مردان را مجبور می‏ کردند تا زن‏هایشان را سر برهنه به

خیابان‏ها و مجالس ببرند. با این همه، عده زیادی از زنان مسلمان، با به

جان خریدن همه خطرات و تحقیرها، تا پایان حکومت رضاخان و پس از

آن حاضر به ترک حجاب خود نشدند و با مقاومت، افتخار نسل‏های آینده

شدند.




تاریخ: چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار

 شباهت های 2رئیس جمهور

اقدامات احمدی نژاد گونه روحانی 

اصرار روحانی بر تکرار رفتار احمدی نژاد

شباهت رفتاری دو رئیس جمهور کشور در حالی است که صادق زیبا کلام
 
 
هم معتقد است بعضی از اقدامات آقای روحانی یادآور رفتارهای
 
 
پوپولیستی احمدی‌نژاد است که بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت.
 

به گزارش فرهنگ نیوز ، این روزها برای اهالی رسانه و سیاست مداران

یادآور سال های پایانی دولت دهم است. در آن ایام ایجاد تنش در کشور

و تشدید اختلاف میان قوا به خصوص بین قوای مجریه و مقننه برای مردم

به امری عادی بدل شده بود؛ روزی نبود که احمدی نژاد سخنرانی عمومی

داشته باشد و بعد از آن موجی از واکنش ها از سوی گروه های مختلف در

جامعه ایجاد نشود.

در این میان هرچند حسن روحانی، رئیس جمهور و مجموعه دولت یازدهم

خود را منتقدان اصلی عملکرد احمدی نژاد و دولت های نهم و دهم

می دانند اما واقعیت ماجرا در عمل طور دیگری است. آنچه در عمل

مشاهده می شود تکرار برخی رفتارهای تنش زایی است که گرچه دولت

فعلی روزگاری منتقد آن بود اما امروز مجری همان برنامه ها و اقدامات

است! آنچنان که تصور می شود، انگار احمدی نژاد به رئیس جمهور بعد از

خود توصیه کرده است برای موفقیت در این جایگاه لازم است دقیقا پا

جای پای من بگذاری!

تکرار دوقطبی سازی در جامعه

استراتژی احمدی نژاد تا آخرین لحظات عمر دولتش دو قطبی سازی

«فقر و غنا» و «ساده زیستی و اشرافی گری» بود.دو قطبی که پرچم دار

آن امام خمینی(ره) بود و امروز رهبر معظم انقلاب این علم را بر دوش

گرفته اند. اما متاسفانه رئیس جمهور سابق تنها از این شعار برای

پیروزی اش در انتخابات سال ۸۴ و ۸۸ استفاده کرد و هرچند شعار

"پاک ترین دولت تاریخ" را بارها تکرار کرد اما بزرگترین فساد اقتصادی

(فساد سه هزار میلیاردی) در دولت وی رخ داد و برخی به اصطلاح عامه

مردم در این دولت بار خود را بستند.

حالا باز هم آن روزها در حال تکرار است؛ روزی نیست حسن روحانی-

رئیس جمهور محترم در همایش و کنگره و سفر استانی سخنرانی

داشته باشد و جامعه از پس لرزهای آن در امان باشد. روحانی این بار

رمز پیروزی و موفقیت خود را در ایجاد دو قطبی حامیان «سازش و

مقاومت» در موضوع هسته ای و در میان مردم یافته است. او اشتباه

احمدی نژاد را در موضوعی دیگر تکرار کرد و مسأله هسته ای را از سطح

یک موضوع ملی در حد دعواهای سیاسی میان احزاب تقلیل داد.

روحانی در سخنرانی اخیرش در «همایش اقتصاد ایران» ضمن «متوهم»

خواندن افرادی که در سیاست خارجی صحبت از «اصول و آرمان ها»

می کنند گفت: «منافع مشترک اساس بحث سیاست خارجی است و

اصول و آرمان در سیاست خارجی بحث نمی شود.» وی در ادامه تصریح

کرد: «آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست بلکه به قلب و اراده ما وصل

است؛ اگر از آن طرف ما شفافیت بیشتری نشان دهیم و فلان غنی

سازی که به آن نیاز نداریم متوقف کنیم یعنی آرمان ما رفت؟»

اظهاراتی از این دست ـ که به تشدید اختلاف در جامعه و دو قطبی سازی

«سازش و مقاومت» کمک می کند ـ از سوی دیگر اعضای کابینه و هم

طیفان رئیس جمهور محترم تکرار شده بود؛مانند سخنرانی صادق زیبا کلام

و احمد شیرزاد در دانشگاه تهران که هیچ واکنشی را از سوی دولتی ها

به همراه نداشت.

تقابل با مجلس

یکی دیگر از رفتارهای احمدی نژاد در طول دوران ریاست جمهوری به

خصوص در دوران دولت دهم، تقابل وی با مجلس بود. احمدی نژاد بارها و

بر سر مسائل مختلف رودروی مجلس ایستاد و همین مسئله سبب شد تا

چالش های بسیاری ما بین قوای مجریه و مقننه به وجود آید. حتی گاهی

اوقات احمدی نژاد قانون های تصویب شده از سوی مجلس را نیز اجرایی

نمی کرد تا بدین صورت مخالفت خود را با این قوه نشان دهد. 

حالا این روزها نیز گویا حسن روحانی قصد دارد پای در همان مسیر

بگذارد. روحانی در سخنرانی اخیر خود می گوید: «در مورد مسائل مهم

کشور می توان بجای مجلس سراغ همه پرسی رفت» (بگذریم که

برگزاری همه پرسی نیاز به تصویب مجلس دارد) یعنی به عبارتی دور زدن

مجلس؛این اظهارات مشابه همان حرف هایی است که احمدی نژاد مطرح

می کرد. او می گفت: «رئیس جمهور بالاترین مقام اجرایی کشور است و

می تواند برخی مصوبات مجلس را که خلاف مصلحت می داند اجرا نکند.»

یا در جریان استیضاح رضا فرجی دانا رئیس جمهور ترجیح داد به جای

حضور در مجلس برای هفتمین سفر استانی خود عازم اردبیل شد. نمونه

این اقدام روحانی را پیشتر احمدی نژاد در جریان استیضاح بهبهانی وزیر

راه دولت نهم انجام داده بود. او در جلسه استیضاح وزیرش حضور نیافت.

روحانی در اردبیل تاکید کرد که همه باید به رای مجلس درباره استیضاح

وزیر علوم احترام بگذارند. اما علی رغم اینکه رئیس جمهور استیضاح را

حق مجلس می دانست پس از آن بارها در سخنرانی‌ها خود تاکید کرد که:

"همه بدانند با تغییر یک نفر، مسیر دولت عوض نمی‌شود و این دولت

همان مسیر را که مردم و آرای مردم برای آن مشخص کرده‌اند ادامه

خواهد داد."

رئیس دولت یازدهم بعد از آن و در زمان معرفی وزیران پیشنهادی علوم

هم با اشاره به روند انتخاب وزیر و سرپرست برای وزارت علوم از ابتدای

دولت، گفت: ابتدا وزیری را معرفی کردیم که رأی نیاورد، اما گفتیم

"اهلاً و سهلاً " . فرد دیگری را به عنوان سرپرست وزارت علوم معرفی

کردیم که گفتند او را برای وزارت معرفی نکنید که رأی نمی‌آورد و ما باز

گفتیم" اهلاً و سهلاً" و نفر سومی را معرفی کردیم. با وجود رأی آوردن

این وزیر، اما در کمتر از یکسال به این قضاوت رسیدند که او باید کنار برود.

یکی دیگر از نمونه های تقابل دولت یازدهم با مجلس نهم ماجرای تصویب

قانون امر به معروف است که دولت به مخالفت با آن پرداخته و حتی در

سخنرانی رئیس جمهور در جمع مردم زنجان نیز این مسأله به وضوح قابل

مشاهده بود.

اتهام زدن به نهادهای ارزشی

احمدی نژاد که در برهه ای تصمیم گرفته بود بر مدار رویارویی مستقیم با

سپاه وارد شود در مواردی فعالیت های سپاه را زیر سؤال برد. او زمانی

فعالیت‌های اقتصادی سپاه را مورد انتقاد قرار داد و زمانی دیگر تلویحا به

موضوع مهندسی انتخابات از سوی سپاه اشاره کرد و در شکل جزئی‌تر

مدعی دخالت سپاه در انتخابات نظام پزشکی هم شد. این اظهارات

رئیس جمهور سابق، واکنش های مختلفی را از سوی نمایندگان مجلس و

سایر مسؤولان کشوری و حتی فرمانده کل سپاه به همراه داشت.

اما روحانی رئیس دولت یازدهم هم در روز ارتش سال ۹۳ "عدم سهم

خواهی" ارتش را برجسته و گفته بود "ارتش جمهوری اسلامی ایران

همواره نشان داده که به وصیت امام راحل عمل کرده است که او فرمود:

نیروهای مسلح در کار سیاسی مداخله نکنند. ضمن اینکه نیروهای ارتش

کاملا به مسائل سیاسی آگاهی دارند و باید داشته باشند اما هرگز در

دسته بندی های سیاسی و بازی های سیاسی مداخله نمی کنند. ارتش

هرگز از ملت و دولت منتخب مردم سهم خواهی نکرده است. همواره

دنبال دفاع از میهن و کشور و انقلاب و نظام بوده است."

اگرچه روحانی هیچ نامی از سپاه نبرد اما، کارشناسان سیاسی بیان

«عدم سهم خواهی ارتش» را کنایه آمیز توصیف کردند. یک ماه بعد از این

مسؤول روابط عمومی کل سپاه گفت: حملاتی که گاه در قالب دلسوزی

با برچسب سهم‌خواهی و منفعت‌طلبی علیه سپاه مطرح می‌شود،

در صدد تبدیل سپاه به یک نیروی مسلح غیرانقلابی و عادی است.

روحانی بعدها نیز مشابه این اظهارات و اتهام زنی غیرمستقیم به سپاه

را تکرار کرد.او در همایش ملی ارتقای سلامت اداری با بیان اینکه مشکلات

کشور بدون مبارزه با فساد حل نخواهد شد، گفت: اگر سرمایه، سایت،

روزنامه، خبرگزاری، توپ و امکانات نظامی و دیگر مظاهر قدرت در یک نهاد

جمع شود، ابوذر و سلمان هم که باشد، فاسد می شود.

بزرگنمایی آماری

یکی دیگر از مسائلی که همواره در دولت قبل مورد نقد کارشناسان قرار

می گرفت، ارائه کردن آمارهایی غیر واقعی به مردم بود. به عنوان مثال

محمود احمدی نژاد آمارهایی از اشتغال و کاهش بیکاری و تورم ارائه

می کرد که آثار آن برای مردم در جامعه ملموس نبود. حالا دولت یازدهم

نیز همان مسیر قبل را در پیش گرفته و آمارهایی را ارائه می کند که

مردم آن را در زندگی خود احساس نمی کنند. از کاهش نرخ بیکاری،

کاهش رکود اقتصادی، کاهش تورم و افزایش اشتغال سخن می گوید

و این در شرایطی است که وضعیت بازار همچنان نشان می دهد قیمت

کالاهای اساسی هیچ تغییری نداشته و بلکه قیمت نان هم در برخی

موارد تا بیش از ۵۰ درصد افزایش قیمت داشته است.

شباهت رفتاری دو رئیس جمهور کشور در حالی است که صادق زیبا کلام

هم معتقد است بعضی از اقدامات آقای روحانی یادآور رفتارهای

پوپولیستی احمدی‌نژاد است که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد.

توصیه ای به رئیس جمهور

بی تردید با روی کار آمدن دولت یازدهم، آرامش نسبی در جامعه حاکم

شده است، آرامشی که البته چندین بار با اظهارات «احمدی نژادگونه»

روحانی در عمر یک سال و نیمه دولت، دستخوش تلاطم شده است.

یادآوری این نکته برای رئیس جمهور محترم لازم و ضروری به نظر

می رسد که ایشان بارها و به بهانه های گوناگون نظر منتقدان خود،

مجلسی ها و گروه های مختلف جامعه را به نتیجه انتخابات ۲۴ خرداد

۹۲ و پیام مهم آن جلب کرده است؛ غافل از اینکه بخشی از آراء مردم به

روحانی در واقع "نه" به برخی رفتارهای غلط احمدی نژاد بوده که

متاسفانه رئیس جمهور و برخی اعضای کابینه بر تکرار آنها اصرار دارند.

 



تاریخ: سه شنبه 16 دی 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 426
بازدید ماه : 1399
بازدید کل : 105528
تعداد مطالب : 871
تعداد نظرات : 73
تعداد آنلاین : 1

Alternative content