فاتح لانه فتنه قیطریه، دلاور عاشورای 88 و شیر سامرا
در نبرد با داعش به شهادت رسید
شادی روحش صلوات
«حضور نیروهای حزبالله لبنان در تهران برای برخورد با اغتشاشات
خیابانی»، خبری بود که از روزهای آغاز فتنه 88 بارها و بارها در شبکههای
ماهوارهای و مجازی به آن اشاره شد. تبلیغی که البته یک پیوست نهایی
داشت و آن هم زمیهسازی برای این شعار که «نه غزه، نه لبنان؛
جانم فدای ایران»!
البته استناد ضدانقلاب و افزادی چون امیرفرشاد ابراهیمی برای اثبات
ادعای خود،تصاویری از دو جوان حزباللهی در جریان مقابله با اغتشاشات
بود که آنها را از فرماندهان اصلی حزبالله لبنان در تهران و برادر شهید
استشهادی «منیف اشمر» در تهران و خصوصا در جریان مقابله با
اغتشاشات 88 ، برخورد با مرکز فتنه قیطریه و مقابله با حرمت شکنان
روز عاشورا معرفی کرده بودند.
اما شب گذشته خبر آمد که همان برادر منیف اشمر و یکی از فرماندهان
ارشد ادعایی حزب الله لبنان در تهران!کرمانشاهی بوده و بر خلاف برادرش
اسم و فامیلش مهدی نوروزی بوده و پس از گذشت 5 سال از فتنه 88
برای مقابله با داعش سر از شهر سامرا و جوار حرمین عسگریین
(علیمها السلام) در آورده و همانجا هم در مقابله با داعش به شهادت
رسیده است.
قطعا شهید مهدی نوروزی، جوان شجاع کرمانشاهی، برادر منیف اشمر
لبنانی بود، همانطور که برادر بچههای سرایای خراسانی و جناح العسکری
بدر عراق و آنچنان که برادر بچههای پایگاه بسیج شهید تیمورینیا
کرمانشاه، و بچههای هیات مجانینالحسین(ع) تهران و همانگونه که برادر
شهید مهدی تقوی در خوزستان.
مگر منیف اشمر چگونه میاندیشید؟! منیف اشمر هم برای اعتقاداتش
مرزی قائل نبود. مرزش اعتقاداتش بود و برای حفظ اعتقاداتش جانش را
گرو گذاشته بود. همان کاری که مهدی نوروزی کرد.
چرا شهید نوروزی باید در کشوری دیگر و کیلومترها دورتر از کرمانشاه،
شهر زادگاهش شهید شود!؟ این سوال مهم است و هرچقدر به آن پاسخ
دهیم باز هم کم است.
حال که خون شهید نوروزی ریخته است، خیلی راحتتر میتوان این ادعا
را اثبات کرد که مجاهدت او برای اعتقاداتش بوده است و نه هیچ چیز دیگر.
این اعتقادات آنقدری برایش مهم بوده است که جانش را کف دستش بگیرد
و در لانه فتنه قیطریه به دل داعشهای ایرانی بزند یا یک تنه جلوی
داعشهای یزیدی روز عاشورای سال 88 تهران روی پل حافظ جانفشانی
کند و یا به عراق و سامرا برود و مقابل داعش عراقی بایستد.
برای نوروزی، داعش داعش است.ایرانی و عراقی و اروپایی نمی شناسد.
باید مقابلش ایستاد،چون آمده است تا مرزهای استراتژیک انقلاب اسلامی
را جابجا کند و به ایران و منافع استراتژیکش تجاوز کند.
برای شهید نوروزی داعش، داعش است. ایرانی و عراقی و اروپایی
نمیشناسد. باید مقابلش ایستاد. یک روز مغازهها را در خیابانهای تهران
آتش میزند، عابرین را برهنه میکند و با سنگ و چوب و آهن بر سر و
صورتشان میزند، و یک روز در بیابانهای عراق سر از بدن مخالفانش جدا
میکند، پای این سر بریدن هلهله میکند و بعد هم از آن فیلم میگیرد و
در دنیا منتشر میکند. یک روز در خیابانهای تهران، به عزاداران روز
عاشورای سیدالشهداء علیهالسلام حمله میکند و تکیه و هیاتهایشان
را به آتش میکشد و یک روز در عراق و کربلا، به زائرین سیدالشهداء
(علیهالسلام) حمله میکند و خود را در میان آنها منفجر میکند تا
عزاداری را کم رونق کرده باشد.
شهید مهدی نوروزی معتقد بود باید مقابل داعش ایستاد،
وطنی باشد یا غیروطنی.
شهید نوروزی صدها کیلومتر دورتر از سرزمین محل تولدش به شهادت
رسید تا اثبات کند که برای او امنیت مردمش آنقدری مهم هست که بخاطر
آن ماهها همسر و فرزند یکسالهاش را تنها بگذارد و در کشوری دیگر اردو
بزند، بجنگد و در آخر هم جانش را بدهد و شهید بشود. امنیت مردمش
آنقدری مهم هست که نتواند آتش سوزاندن دشمنان این مردم در وسط
خیابانهای تهران 88 را تحمل کند و برای خواباندان غائله، به دل خطر بزند.
شهید نوروزی آنقدری شجاع بود که در میان همرزمانش لقب
«شیر سامرا» را به خود گرفته بود. همچنان که آنقدری شجاع بود که
یک تنه به دل لانه فتنه در قیطریه بزند و چشم فتنه را کور کند و ضربهاش
آنقدر کاری باشد که تا سالها عکسش را دست به دست کنند و برای
سرش جایزه بگذارند.
داعشهای ایرانی و عراقی و اروپایی برای سر شهید مهدی نوروزی
جایزه گذاشته بودند و او هم کم نگذاشت و سرش را برای آرمانش داد.
شهید نوروزی، صداقتش را در دفاع از آرمان و امنیت مردمش، با خون
ریختهاش شهادت داد، حالا باید سالها بگذرد تا فرزند یکسالهاش بزرگ
شود بداند که پدرش چه شیردلی بوده و بزدلانی چون امیرفرشاد
ابراهیمی و نوریزاده، علیه پدرش چه دروغهایی که ننوشتهاند.
تصاویر تشییع پیکر شهید نوروزی در حرم سیدالشهداء (علیه السلام)
«شیرِ سامراء» و فرزندش
رمزگشایی از حوادث پاریس/سهم اصلاح طلبان در شکستن قبح
توهین به پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)
حملات تروریستی پاریس را می توان از زوایای متعددی مورد بررسی قرار
داد،اینکه عاملان این حملات چه کسانی بودند و با چه ایده ای اینگونه عمل
نموده اند یا اظهاراتی که پیرامون نقش برخی سازمان های جاسوسی در
وقوع این حملات مطرح می شود و... . گذشته از موارد فوق، حمله به
نشریه فکاهی شارلی ابدو اگرچه با مرگ چند کاریکاتوریست این مجله زرد
همراه شد اما موجب تبلیغ جهانی آن گردید تا جایی که اکنون برخی
صاحب منصبان آن از انتشار میلیونی آن سخن رانده و برخی دیگر ادامه
حیات این مجله را نشانی از وجود هوایی تازه نامیده اند.
قاطبه جامعه فرانسه تا پیش از وقایع چند روز پیش هیچگاه نام این نشریه
بی محتوا را نشنیده بودند. اوج انتشار نشریه فوق به 60 هزار شماره
می رسد که نشان از قرار داشتن آن در سطح بسیار پایینی در میان
مخاطبین فرانسوی می باشد. اما اکنون جهانیان و حتی شماری از
مسلمانان و اصلاح طلبان داخلی تابلو من چارلی هستم را بر دست گرفته
و به همدردی با این نشریه سطحی می پردازند.
برادران کواشی متهمین اصلی حمله به شارلی ابدو هستند
فارغ از محکومیت اقدام تروریستی برادران کواشی در حمله به دفتر این
نشریه، ابراز همدردی با این مجله در حالی صورت می پذیرد که در شماره
جدید آن که بناست این بار در 3 میلیون تیراژ منتشر گردد همچنان به
ساحت مقدس رسول اکرم(ص) توهین می گردد که با سکوت معنی دار
اصلاح طلبان داخل و همفکرانشان در سطح جهان اسلام مواجه شده
است.
محتوای پوچ شارلی ابدو
برآوردی از شماره های پیشین این مجله حکایت از مشی بی محتوای آن و
سطحی نگری گردانندگانش است. مجله فوق که به گونه ای کاریکاتوری
منتشر می گردد جهت افزایش بازدید خود با نگرشی انتقاد آمیز و گاها
توهینی تلاش دارد مقدسات مردم جهان را زیر سوال ببرد.
شارلی ابدو با بهره گیری از جذابیت های جنسی ( تمامی شماره های این
مجله حاوی نکات جنسی و غیر اخلاقی می باشد ) و تحت عنوان اصل
حمایت از آزادی بیان و مطبوعات به مفتضحانه ترین شکل ممکن به بیان
نظرات خویش می پردازد. شماره های پیشین این مجله حاکی از تمسخر
مکرر حضرت عیسی مسیح، پیامبر گرامی اسلامی، پاپ رهبر کاتولیک های
جهان و رهبران دینی جهان اعم از مسلمانان، یهودیان، مسیحیان،
بودایی ها و... در غالب کاریکاتورهای مضحک می باشد. نگرش این هفته
نامه هرزه فرانسوی کاملا بر مبنای افکاری مذهب ستیزانه است.
دفتر مجله شارلی ابدو پیش از حمله
بدلیل محتوای کاملا غیر اخلاقی تمامی صفحات این نشریه از بیان حتی
نمونه ای در این زمینه معذوریم. پیشتر و در سال های دهه 60 میلادی
یک بار این مجله توسط دولت فرانسه توقیف گردید که با نام کنونی به
حیات خویش ادامه داد. در آن شماره دست اندرکاران مجموعه به تمسخر
شارل دوگل رئیس جمهور فقید فرانسه در زمان مرگش پرداخته بودند.
قبح شکنی سب النبی(صلی الله علیه وٱله وسلم)
زمانی که تری جونز کشیش افراطی آمریکایی بیان داشت که تصمیم به
آتش زدن قرآن کریم دارد، قاطبه جامعه جهانی حتی شخص اوباما ناگزیر
به انتقاد از وی پرداخته و خواستار عدم انجام آن شدند، تری جونز اما آن
کار را انجام داد ولی بدلیل انزجار مردم جهان از اقدامش، رویداد فوق به
حاشیه رانده شد.
در واقعه حمله به هفته نامه شارلی ابدو و کشته شدن شماری از
کاریکاتوریست های این مجموعه قضیه به گونه ای عکس پیش رفته و
حکام جهانی و رسانه های وابسته به بهانه دفاع از آنچه آزادی بیان
می پردازند، شعار من چارلی هستم را در سراسر جهان اشاعه کردند.
حمایت از شارلی ابدو و دست اندرکاران آماتور آن در حالی صورت
می پذیرد که این رسانه ها با حذف صورت مسئله به محکومیت اقدام فوق
و ترویج اندیشه های پوچ این نشریه پرداخته اند.
مع الاسف روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب نیز در یک همراهی با
فضای رسانه ای غالب پرداخته و دم از حمایت از آزادی مطبوعات زده اند.
به طور نمونه روزنامه مردم امروز در شماره امروز خود عکسی حاوی
مطلب من شارلی هستم را در تیتر یک خود قرار داده است.
قبح شکنی از توهین به رسول مکرم اسلام و تشدید ذهنیت منفی نسبت
به مسلمانان در جوامع اروپایی را می توان بزرگترین پیامد رخداد فوق
دانست که این امر ذهنیت ها را به سوی طراحی شده بودن حادثه فوق
جهت رسیدن به نتایج گفته شده سوق می دهد. بی شک مبارزه با
اسلام گرایی و اشاعه اظهارات اسلام ستیزانه در طول سال های پس از
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی امری غیر قابل کتمان است که از سوی
رسانه های غربی و سازمان های جاسوسی پیگیری شده و شکل گیری
گروه هایی نظیر داعش و طالبان دست پرورده سیاست های دو دهه فوق
می باشد.
انتشار بی نظیر مجله فوق در شماره اخیرش که حاوی توهین به رسول
خداست و همچنین باز نشر این کاریکاتور در رسانه های پربازدیدی همچون
واشنگتن پست و گاردین در این راستا قابل ارزیابی است که دیگر توهین
به رسول مکرم اسلام جزو خطوط قرمز نبوده و می توان در غالب فضای
آزادی بیان به انتقاد و تمسخر شخصیتی پرداخت که برای یک میلیارد و
پانصد میلیون مسلمان جایگاه مقدس و والایی برخوردار است.
عبارت من چارلی هستم به گونه ای گسترده در سطح اروپا بیان شده
است
هوای تازه ناشی از شارلی ابدو
تحولات چند روزه پاریس فضای مساعدی را برای بازماندگان این مجله
بی محتوا فراهم ساخته تا با معروفیت ناشی از تبلیغات گسترده به بیان
بیش از پیش هجویاتشان بپردازند. آنجلیکا کورونی، روزنامه نگار شارلی
ابدو در مصاحبه ای که پس حمله به دفتر این نشریه صورت گرفته بر
ضرورت تداوم مشی این مجله تاکید کرده و حضور آن را در میان مطبوعات
بسان یک هوای تازه نامیده است.
وی با گستاخی هر چه تمامتر به مطبوعاتی که تصاویر سانسور شده از
شارپ ( سردبیر مقتول) در حالی که کاریکاتورهای موهن این مجله را در
دست داشته پرداخته و خواستار ترویج بدون سانسور این تصاویر در مجلات
فوق شده است.
کورونی در ادامه با ذهنی توهم گونه به نیاز جامعه به این نشریه هجوگونه
اشاره و گفته است: «ما راه خود را ادامه می دهیم. ما حتی یک سانتیمتر
هم از آنچه می خواهیم و از آنچه هستیم منحرف نخواهیم شد ، زیرا ما
معتقدیم که شارلی ابدو برای جامعه لازم است. شارلی ابدو مثل هوای
تازه است و اگر ما تغییر کنیم، همانطور که قبلا گفتم مثل کشتن دوباره آنها
(مقتولان حادثه) خواهد بود.»
سپس می گوید« مهم نیست چه اتفاقی خواهد بود و چه خطری در انتظار
ما باشد، ما به راه خود ادامه خواهیم داد. من پنهان نمی کنم که این کاری
فوق العاده سخت خواهد بود، زیرا همکارانی که ما از دست دادیم ،
روزنامه نگاران غیر عادی و بی نظیری بودند. جایگزین کردن آنها خیلی
دشوار خواهد بود. پیدا کردن اشخاصی مثل آنها فوق العاده سخت خواهد
بود. اما افرادی با استعداد های مشابه دست بکار خواهند شد و « شارلی
ابدو» جدید ظاهر خواهد شد.»
ادعاهای این روزنامه نگار در حالی است که بی بی سی فارسی در تحلیل
این مجله ضمن خام توصیف کردن آن می نویسد « این مجله هرگز تیراژ
زیادی نداشته به طوری که از سال ۱۹۸۱ به مدت ده سال به دلیل نداشتن
منابع مالی منتشر نمی شد. »
آنجلیکا کورونی در این مصاحبه جمله ای را بر زبان می آورد که با
رمزگشایی از آن می توان به نتایجی دست یافت. وی می گوید: «شارلی
قبل از حمله یک جور بود و بعد از حمله طور دیگری خواهد بود. مثل آمریکا
که وضع آنجا قبل و بعد از 11 سپتامبر سال 2001 متفاوت است و در اینجا،
برای ما وضع قبل و بعد از 11 ژانویه خواهد بود.» این گفته نشان از موضع
تهاجمی پیش روی این نشریه و سایر مطبوعات غربی است همچنان که
حوادث 11 سپتامبر دستاویزی شد تا ایالات متحده با سو استفاده از موج
مبارزه با تروریسم به افغانستان و عراق حمله نماید.
افزایش احساسات ضد اسلامی در اروپا ( جنبش پگیدا آلمان)
وجه مشترک هر دو این حوادث ( حمله به شارلی ابدو و 11 سپتامبر ) را
می توان در نگرش شدید اسلام هراسی پس از این وقایع، ظن دست
داشتن سرویس های جاسوسی غربی و صهیونیستی در این حوادث و
پیامدهایی دانست که بر جوامع مسلمانان در اروپا و آمریکا تحمیل
می شود.درست پس از حمله به شارلی ابدو به مانند حوادث 11 سپتامبر
شاهد حملات مکرر افراطیون به مساجد و مسلمانان در اروپا هستیم که
واکنش نهادهای حقوق بشری را تا کنون بر نیانگیخته است.
علی مطهری نوچه هاشمی است/ هاشمی
مسائلی که جرات نمیکند بگوید از طریق
نوچههایش مطرح میکند/ مطهری از ملت
و قانون عقده دارد
مسئول بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی گفت:
اگر در حال حاضر آیت الله شهید مطهری در قید حیات بودند،
بیشک پیرو مقام معظم رهبری بودند.
حجت الاسلام سیدحمید روحانی عضو دفتر امام خمینی (ره) در نجف،
در گفتگو با «خبرنگار سیاسی» خبرگزاری دانشجو، گفت: اظهارات و موضع گیری
های علی مطهری من را به یاد خاطره ای در سال 1354 می اندازد. وی با
بیان اینکه در سال 1354 در نجف بودیم که خبری از ایران رسید و حاکی از
قیام برادرزاده ی محمدرضا پهلوی بر علیه عمویش بود. آن زمان مرحوم
حاج آقا مصطفی می گفتند: قیام این فرد تحت تاثیر القائات عده ای بوده
است که به او گفته اند، اگر پدر تو را نمی کشتند، الان او شاه ایران بود.
وی با مشابه دانستن داستان علی مطهری با این موضوع، افزود:
علی مطهری بر این باور است که اگر پدرش زنده بود، رهبر می شد و از
اینکه این فرصت طلایی را از دست داده است، ناراحت است.
وی ادامه داد: البته گفتنی است اگر در حال حاضر آیت الله شهید مطهری
در قید حیات بودند، بی شک پیرو مقام معظم رهبری بودند.
روحانی افزود: علی مطهری بر سر این مسئله نسبت به خدا، نسبت به
ملت و نسبت به قانون عقده دارد. او از این مسئله ناراحت است و
می گوید چرا خدا نخواست و نگذاشت. چرا مردم او را بزرگ نمی شمرند
و چرا جایگاه بزرگتری ندارد؟
روحانی در ادامه با اشاره به آلت دست بودن مطهری اضافه کرد: البته
حرف های علی مطهری مال خودش نیست و به قول شاعر:
این همه آوازه ها از شه بود/ گرچه از حلقوم عبدالله بود
وی ادامه داد: مطهری از خودش حرفی نمی زند و نوچه آقای هاشمی
است و آنچه را می گوید، از آنجا به او می گویند و این حرف ها از خودش
نیست. البته فقط علی مطهری نیست و نوچه های آقای هاشمی چند نفر
دیگر هم هستند از جمله آقای زیباکلام.
حجت الاسلام حمید روحانی افزود: هاشمی مسائلی را که خودش
نمی تواند و جرات نمی کند نسبت به رهبری و نظام مطرح کند، از طریق
این نوچه ها مطرح می کند.
وی خاطرنشان کرد: علی مطهری چون که می داند در میان ملت حزب الله
ایران جایی ندارد، با خودش می گوید اگر اینطور حرف بزند، حداقل در میان
نیروهای ناباب و مخالف نظام جایگاهی به دست خواهد آورد. وی سعی
می کند تا در میان دگراندیشان و سلطنت طلب ها، تجزیه طلب ها و ضد
انقلاب ها برای خود جایگاهی به دست بیاورد.
روحانی با اشاره به ماجرای برادر حاتم طائی افزود: اگر جریان برادر حاتم
طائی را شنیده باشید، او هم که از معروف بودن برادر خود احساس
حسادت می کرد و می خواست معروف شود، تصمیم گرفت تا برود و
آب زمزم را ملوث کند تا معروف شود. این بنده خدا هم اینگونه است.
وی افزود: حرفهای این فرد قابل ارزش و قابل اعتبار نیست و جایگاهی
نیز در میان مردم ندارد و تنها یک آلت دست است. اگر هم تا الان بوده و
مانده است، به احترام اینکه فرزند شهید بزرگوار، آیت الله مطهری بوده،
مردم حرمت او را پاس داشته اند.
روحانی ادامه داد: اگر به مردم ثابت شود که او فرزند ناخلفی است،
یقیناٌ این میزان از احترام را نیز در میان مردم نخواهد داشت.
وی با بیان اینکه در زمان حیات شهید مطهری، علی مطهری در سنی
نبوده است که از پدرش فیضی کسب کند افزود: برخی از این آقازاده ها
که می بینید به این وضعیت دچار می شوند، برای این است که نه تنها از
پدر استفاده نکردند، بلکه نسبت به آن بزرگواران موضع داشته اند.
روحانی با بیان اینکه اینها پدر را مانعی در برابر زندگی آزاد و راحت خود
می دانستند افزود: منع پدر در در مواردی مانند سینما رفتن و ... باعث
می شد تا آنها او را مانعی برای زندگی راحت خود ببینند.
روحانی ادامه داد: در واقع آنها پدر را مانعی در برابر هوسرانی های
شیطانی خود می دانستند.
وی در پایان گفت: اظهارات علی مطهری مصداق تداوم فتنه و دامن زدن
به آن است و بایستی از مجاری قانونی با فتنه گرها و قانون شکن ها
برخورد شود.
لازم به ذکر است، سید حمید روحانی مورخ انقلاب اسلامی و از اعضای
دفتر امام(ره) در نجف است. وی مؤسس و رئیس سابق مرکز اسناد
انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۹ بوده است. امام خمینی (ره) طی نامهای
به وی در دی ماه 1367 تدوین تاریخ انقلاب اسلامی را به وی واگذار نمود.
وی هم اکنون مسئول بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
هستند.
هلهله قاتلان استاد! (یادداشت روز)
حسین شریعتمداری
علی مطهری: هدف اصلاحات تغییر مسیر
انقلاب به سوی غرب است
کار اصلاح طلبان نفاق آلود است
سرداری که پدرش به عشق او اسیر شد
به گزارش گروه فرهنگ مقاومت - فرهنگ نیوز، فرهنگ نیوز قصد دارد به بازخوانی
و معرفی شهدای مظلوم تدارکات و پشتیبانی (لجستیک) دفاع مقدس
بپردازد.در قسمت های پیشین پرونده شهدای مظلوم لجستیک زندگینامه
چند تن از شهدا را بررسی نمودیم که از اینجا (+) در دسترس شما
مخاطبین گرامی می باشد .در این قسمت به مطالعه قسمتی از زندگی
نامه سردار شهید "حمدالله دکامی زاده" میپردازیم .
روز هفتم شهریورماه سال 1336 در شهرستان سنقر از توابع استان
کرمانشاه، از مادری مؤمن به دنیا آمد. هنوز یک سالش نشده بود که مادر
را از دست داد. پدرش که حالا می بایست جای خالی مادر را هم برای
حمدالله پر کند، چاره ای نداشت مگر اینکه اسباب زندگی را بار وانت کند و
به روستا برود تا در غیاب خودش مادرش از حمدالله نگهداری نماید.
با مدرسه رفتن حمدالله همه شاد و امیدوار بودند که او درس میخواند و
عصای دست پدر و مادربزرگش میشود؛ اما فوت مادربزرگ دوباره خانه
را سیاهپوش کرد.
مادری که خدا برای حمدالله فرستاد
کاک یدالله میدانست که بچه مادر میخواهد، از طرفی هم نگران
ناسازگاری او با نامادری بود. مدتی پدر و پسر تنها ماندند، بالاخره کایدالله
مجبور شد پسرش را دست کسی بسپارد و سرکار برود.
حمدالله هفتساله، نگاههای مضطرب پدر را که میبیند میگوید:حالا که
مادرم مرده، این خانم بهجای مادرم. خدا او را فرستاده!
آن روز کاک یدالله این حرف پسرش را که شنید، دگرگون شد. اشکش را
پاک کرد و زیر لب گفت: چهقدر این پسر مرد است! چهقدر این پسر خوب
میفهمد! این برکت آن قرآن خواندنهای مادرش است.حمدالله سالهای
مدرسه را با نمرات خوب طی کردتابستان که میشد به توصیه پدر صبحها
سرکار میرفت و بعدازظهر به مسجد و قرآن را فرامیگرفت.
شهید دکامی در عکس یادگاری (قهرمانی کشور)
پیروزی انقلاب
با آغاز خیزش ملت ایران به زعامت روحانیت مبارز شیعه، حمدالله با علاقه
مندی تمام به نهضت آسمانی خمینی کبیر پیوست و با رشادت تمام با
توجه به اعتبار و اعتمادی که با زندگی پاک و جونمرادنه در بین مردم
قصر شیرین به دست آورده بود به تهییج مردم علیه حکومت طاغوت
پرداخت.پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در شکلگیری کمیتههای انقلاب،
جهاد سازندگی و تشکیل سپاه در منطقه قصر شیرین نقش مؤثری ایفا
نمود، و سپس بهواسطه علاقه به دفاع از کیان مقدس انقلاب اسلامی،
به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.
اسارت در روزهای نخستین جنگ تحمیلی
صداهای نامفهوم اطراف، پاسگاه را ناآرام کرده. فرمانده دکامی افراد را
برای گشت زنی به دو دسته تقسیم میکند، ساعتی از راهی شدن این
دو گروه میگذرد که سرباز بیسیم به دست جلو میآید؛
-از عمار به فرماندهی... از عمار به فرماندهی... تعداد زیادی تانک مهاجم
در حال تردد دیده میشوند.
فرمانده سریع گوشی را میگیرد:
-از فرماندهی به عمار... از فرماندهی به عمار... تعداد دقیق آنچه دیده
میشود را اعلام کنید. از نیروهای پیاده و دیگر ادوات هم اطلاع داده شود.
فرمانده ساکت میماند. با خودش تکرار میکند:
-تانک... تانک... تانک...
با تکرار اسم تانک، لبخنده همیشگی چهرهٔ فرمانده ناپدید میشود.
صدای امینالله از میان بیسیم در گوشش میدود:
-از عمار به فرماندهی... برادر دکامی! تعداد بیش از ده تاست. نفربرهای
سرپوشیده نیز رؤیت می شود؛دستکم،ده فروند به ستون.احتمال حمله...
صدا خشدار میشود. حرف امینالله مفهوم نبود. اما کلمه احتمال، کافی
بود تا فرمانده وقوع خطر را نزدیکتر از آنچه فکر میکرد، حس کند.
بلافاصله مرکز قصر شیرین را میگیرد تا گزارش بدهد؛ اما پاسخ میشنود:
-تانکها خودیاند و قصد گشتزنی دارند.نهایت همکاری با برادران ارتشی
صورت گیرد.
فرمانده با شنیدن این پاسخ قطار فشنگ را از روی میز برمیدارد و میگوید:
باید خودم از خودیبودن تانکها مطمئن شوم. تانک خودی!
چیزی از رفتن فرمانده نمیگذرد که سرباز با شنیدن صدای رگباری از
فاصله خیلی نزدیک روی زمین پناه میگیرد، بهآرامی سر بلند میکند و از
پشت دوربینی که در دست دارد نگاه میکند: عدهای دور فرمانده حلقه
زده اند واو را دو زانو روی زمین نشاندهاند. از پشت درختها شماری دیگر
از نیروهای پاسگاه دستهایشان را روی سرشان گذاشته و به ستون
یک ،به فرمانده که در دایره بزرگی از افراد اسلحه به دست در محاصره
است،نزدیک میشوند.
گریهکنان بهطرف پاسگاه میدود تا به مرکز قصر شیرین خبر دهد:
- همهشان اسیر شدند
-همهشان اسیر شدند. تانکها خودی نبود، کار ارتش نبود.
پدر هم به عشق پسر اسیر میشود
فرمانده حمدالله دکامی و جمعی از نیروهایش در روز یکم مهرماه سال
1359 در منطقه ترشاوه از مرز استان کرمانشاه به اسارت نیروهای بعثی
ارتش عراق درمیآیند.ظاهر و مدارک حمدالله نشان از سپاهی بودن او
دارد و همین بهانه ای است تا بیشتر از بقیه شکنجه شود.
خبر تحرکات مرزی عراق و آغاز جنگ به گوش پدر میرسد، اما هرچه با
محل خدمت حمدالله تماس میگیرید کسی پاسخگو نیست، خبرهای
اسارت کم وبیش به گوشش می رسد اما او باور نمیکند. آخرسر هم
خودش راهی ترشاوه میشود تا پسرش را پیدا کند، بعد از چند روز که با
پای پیاده در آن منطقه به دنبال پسر گشته، خسته و ناتوان به دست
نیروهای عراق اسیر میشود.
در اردوگاه اسرای جنگی دوباره تعدادی اسیر جدید را آوردهاند.لحظاتی
میگذرد. درِ دخمه که باز میشود حمدالله در میان اسرای تازهوارد چهره
آشنای پدر را میبیند. دیدن اسارت پدر، سختی اسارت را برایش دوچندان
میکند.
رهایی از بند اسارت
سالهای اسارت بهسختی میگذرد با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ هم خبری از
آزادی اسرا نمیشود گویا همه آنها را فراموش کردهاند، این جمله ایست
که از دل و ذهن همه اسرا میگذرد.روزهای پس از پایان جنگ سختتر از
روزها و سالهای قبل میگذرد اما سرانجام روز بیست و ششم مردادماه
سال ۱۳۶۹ خبر آزادی و بازگشت به میهن جان تازه ای به پیکر نحیف و
درهمشکسته اسرا میبخشد.
شهید دکامی در روزهای آغازین آزادی در کنار مرحوم ابوترابی
حمدالله در سالهای اسارت بهعنوان بهترین یار و مددکار مرحوم حاجآقا
ابو ترابی در کنار آن عارف وارسته قرار داشت. او در سالهای اسارت به
حفظ کامل قرآن کریم و نهجالبلاغه با ترجمه و تفسیر این دو کتاب بزرگ
پرداخت.و بهعنوان یکی از بهترین آموزگاران قرآن و نهجالبلاغه در سالهای
اسارت و بعدازآن در مجالس و محافل پاسداران و بسیجیان انقلاب به شمار
میآمد.
شهادت در مسیر خدمت
سالها پس از پایان دوران اسارت، سردار حمدالله دکامی فرمانده نیروی
مقاومت غرب کشور میشود.
شهادت
در پاییز سال ۱۳۸۰ و مصادف با ماه مبارک رمضان، پس از پشت
سر گذاشتن دهسال اسارت در دست دشمن و یازده سال خدمت در سپاه،
در حین مأموریت دچار سانحه رانندگی شده و به مقام رفیع شهادت نائل
میگردد.
فرازی از آخرین سخنرانی شهید دکامی زاده
اگر دشمن با ما وارد جنگ هم بشود، کاری از پیش نخواهد برد؛ فقط ما را
اذیت میکند. ما اذیت میشویم؛ حرفی نیست ولی از پا در نمیآییم.
چقدر زیبا قرآن میفرماید: "إِن تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ" در
اینجا تالمون از الم است، یعنی درد و رنج. اگر به شما درد و رنج میرسد
نگران نباشید،به آنها هم میرسد.منتها شما "تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لا یَرْجُونَ"
هستید. شما امیدوار به فضل خدا هستید، هدفدارید، اما آنها این امید را
ندارند. ما ضرری نمیکنیم.
این آرمان و اراده بلندی که ان شاءالله بر آن هستیم، برای ما جز نیکویی
چیزی به دنبال ندارد. وعده قرآن است که در رویارویی با آنها، ای پیامبر
اسلام بگو: "هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ"آیا دشمنان جز دو نیکویی
، برای ما انتظار میکشند؟ دو موضع بیشتر مستقبل نیست؛ یا کشته
میشویم که به نفع و آرزوی ماست و یا آنان را میکشیم که بهتر. فرقی
نمیکند هر دو خوب است. وقتی گفته میشود در مکتبی که شهادت
است، شکستی نیست، این شعار نیست.
امیدواریم ان شاء الله خداوند متعال آنچه را که به مصلحت و خیر ماست،
برای ما پیش بیاورد. البته برای من از همین لحظه انتظار کشته شدن در
راهش است. امیدوارم بهحق امام حسین (ع) شما هم دعا کنید. ولی
برای شما آرزوی عمر طولانی و باعزت و نابودی دشمنان به دست شما و
هم رزمان و برادران شما دارم. بعد از عمر طولانی در دنیا، ان شاء الله.
خداوند اجر شهید را نصیبتان بفرماید.
شهید دکامی در کنار فرماندهی سپاه
خوشحالی و ناراحتی آرمان امروز؟!چرا؟!
علی مطهری نماینده مردم تهران در نطق میان دستور جلسه علنی
امروز برای چندمین بار خواستار رفع حصر از سران فتنه شد که با
واکنش رییس جلسه و نمایندگان مجلس مواجه شد. در پی بی توجهی
مطهری به در خواست حجت الاسلام ابوترابی فرد مبنی بر رعایت مصالح
ملی، نمایندگان با سر دادن شعارهای «مرگ بر منافق»،
«مرگ بر ضد ولایت فقیه»، «مرگ بر فتنهگر» و «اللهاکبر» مانع از ادامه
نطق این نماینده شدند. گفتی است حجت الاسلام ابوترابی فرد که
ریاست جلسه امروز را بر عهده داشت با متشنج شدن جلسه،
اعلام تنفس کرد.
نطق متعفن
واقعاً وجود این همه روزنامه لازمه ؟؟؟
آخه وقتی قرار همه تون یه تیتر بزنید
چرا الکی کاغذ حیف می کنید ؟
با اوج گیری نهضت اسلامی در سال 1357، اندیشه شکل گیری "شورای
انقلاب" در میان روحانیون معتمد امام پدید آمد که در سفر شهید مطهری
به پاریس، این طرح با امام در میان گذاشته شد. امام در 22 دی 1357،
فرمان تشکیل شورای انقلاب را صادر کردند. در بخشی از این فرمان آمده
است: "به موجب حق شرعی و بر اساس رای اعتماد اکثریت قاطع مردم
ایران که نسبت به اینجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف
اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی، مرکب از افراد با
صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتا تعیین شده و شروع به
کار خواهند کرد ... این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده
است، از آن جمله ماموریت دارد تا شرایط تاسیس دولت انتقالی را مورد
بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد." اعضای
اولیه این شورا، شهید مطهری، شهید بهشتی، آیت الله موسوی اردبیلی،
شهید باهنر، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله طالقانی، آیت الله
خامنه ای، آیت الله مهدوی کنی، احمد صدر حاج سید جوادی، مهندس
بازرگان، دکتر یدالله سحابی، مهندس کتیرایی، سرلشکر ولی ا... قرنی و
سرتیپ علی اصغر مسعودی بودند که پس از پیروزی انقلاب و تشکیل
دولت موقت، دکتر حسن حبیبی، مهندس عزت الله سحابی، دکتر عباس
شیبانی، ابوالحسن بنی صدر، صادق قطب زاده، مهندس میرحسین
موسوی، احمد جلالی و دکتر حبیب الله پیمان از اعضای بعدی شورای
انقلاب بودند. از مهمترین فعالیتهای این شورا، پیشنهاد مهندس بازرگان
بعنوان نخست وزیر دولت موقت، تصویب اساسنامه سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی، ملی شدن بانک ها، سامان بخشیدن به دادگاه های
انقلاب، برگزاری همه پرسی درباره نظام جمهوری اسلامی، بررسی
پیش نویس قانون اساسی، تصویب قانون شوراهای محلی، ملی شدن
صنایع بزرگ، تصویب آیین نامه مجلس خبرگان و برگزاری انتخابات
ریاست جمهوری و مجلس بود. به دنبال تسخیر لانه جاسوسی و
استعفای دولت موقت، با ادغام دولت در شورای انقلاب، در اداره
مملکت، اینگونه بین اعضای شورا تقسیم کار شد: آیت الله خامنه ای ـ
دفاع و پاسداران، هاشمی رفسنجانی - وزارت کشور، شهید باهنر ـ
آموزش و پرورش، مهدوی کنی ـ کمیته و دادگستری، شهید بهشتی ـ
جهاد سازندگی، بنی صدر ـ وزارت خارجه، معین فر ـ نفت، حبیبی ـ
آموزش عالی، عزت الله سحابی ـ برنامه و بودجه، میناچی ـ ارشاد
ملی، شهید قدوسی ـ دادگاه انقلاب. با تصویب قانون اساسی و
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، آخرین جلسه شورای
انقلاب در 26 تیر 1359 برگزار شد و این شورا منحل شد.
"در کردستان هیچگاه درگیری مذهبی روی نداده است"
ماموستا خدایی: خدمت مقام معظم رهبری به وحدت شیعه و
سنی، در جهان بیبدیل است
خبرگزاری تسنیم: امام جمعه سنندج به نقش مقام معظم رهبری
در وحدت شیعه و سنی در کشور و جهان اسلام اشاره کرد و گفت
خدمت مقام معظم رهبری به وحدت شیعه و سنی در جهان
بینظیر است و در این امر هیچ تردیدی وجود ندارد.
ماموستا عبدالرحمن خدایی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در سنندج، با
تبریک سالروز ولادت پیامبر اسلام(ص) و هفته وحدت به همه مسلمانان
جهان با اشاره به برکات وجودی آخرین فرستاده الهی اظهار داشت: پیام
حضرت محمد(ص) برای بشریت پیام مهر، محبت، صلح و دوستی بود.
وی گفت: آنچه پیامبر اسلام(ص) بشریت را به آن دعوت کرد اتحاد و
برادری بود و پیام رسولالله(ص) آنچنان محکم و گیرا بود که در دل اعراب
عصر جاهلیت اثر گذاشت و چندی نگذشت که تمام جزیرهالعرب به سان
برادر شده و کینهها و کدورتهای چندین ساله مردم، از سرزمین وحی
رخت بربست.
امام جمعه سنندج خاطرنشان کرد: پیامبر خدا(ص) همواره وحدت را راه
نجات امت اسلام از گزند دشمنان معرفی کرد و پیروان راستین حضرت
محمد(ص) قرنها پس از رحلت آن اسوه اخلاق همچنان به آموزههای
اسلام پایبند هستند.
وی با اشاره به اینکه پیامبر اسلام هدف از بعثت خود را به کمال رساندن
مکارم اخلاق عنوان فرموده گفت: اخلاق نزد رسول خدا(ص) اهمیت
ویژهای داشت و توصیههای اخلاقی بخش بزرگی از معارف دین مبین
اسلام را تشکیل میدهد.
قتل و کشتار در تضاد آشکار با توصیههای نبی مکرم اسلام(ص) است
ماموستا خدایی به فاصله گرفتن برخی کسانی که خود را پیرو اسلام
معرفی میکنند از اخلاق اشاره کرد و افزود: آنچه امروز از قتل و کشتار
در جهان به نام اسلام انجام میشود در تضاد آشکار با توصیههای نبی
مکرم اسلام(ص) است.
وی به توطئههای دشمنان اسلام از آغاز دعوت پیامبر(ص) علیه این دین
الهی تاکنون اشاره کرد و گفت: جذابیت آموزههای اسلام سبب شده هر
روز بر پیروان این آئین نجات بخش در سراسر پهنه عالم افزوده شود و
دشمنان اسلام وحشتزده از این قدرت روز افزون که بدون تردید اراده
خداوند است به دنبال جلوگیری از گسترش اسلام به هر وسیله و
ترفندی هستند.
نماینده مردم کردستان در مجلس خبرگان رهبری افزود: دشمنان اسلام از
این امر غافل هستند که ایستادگی در برابر اراده الهی کاری عبث و
بیهوده بوده و چیزی جز خفت و شرمساری در این راه برای آنان باقی
نمیماند.
"دشمنشناسی" ویژگی پیروان اسلام ناب محمدی است
وی به توطئه تفرقه در میان امت اسلام اشاره کرد و گفت: تفرقهافکنی
میان مسلمانان مختص به عصر حاضر نیست و تا حاکمشدن کامل اسلام
بر عالم هستی هم تداوم خواهد یافت ولی پیروان اسلام ناب محمدی
همواره نشان دادهاند که دشمنشناس بوده و توطئههای دشمنان را
یکی پس از دیگری خنثی میکنند.
ماموستا خدایی وحدت را کارسازترین ابزار مسلمان برای مقابله با دشمنان
عنوان کرد و گفت: اگر زمانی عدهای با شمشیر علیه اسلام وارد کارساز
میشدند و بعد هم عدهای با تجهیزات نظامی پیشرفتهتر علیه مسلمانان
وارد عمل شدند امروز دشمنانی به صحنه کارساز آمدهاند که ابزار آنها
برای شکست مسلمانان دیگر تجهیزات و ادوات نظامی نیست و بنا دارند
از درون به اسلام و مسلمانان ضربه بزنند.
برادر کشی در برخی کشورهای اسلامی،
نتیجه "تفرقه میان مسلمانان" است
وی افزود: ابزار این افراد چیزی جز پاشیدن بذر تفرقه نیست و متأسفانه
در این راه به توفیقاتی هم دست یافتهاند اما به یاری خداوند و در سایه
بصیرت امت اسلام پیروزی نهایی با مسلمانان است و در این امر هیچ
تردید وجود ندارد.
امام جمعه سنندج "تفرقهافکنی" بین پیروان مذاهب مختلف اسلامی را
یکی از ابزار دشمنان اسلام برای ضربهزدن به این دین الهی عنوان کرد
و گفت: روشنکردن آتش اختلافات مذهبی حربه خطرناکی است که چند
سالی است با جدیت بیشتری از سوی دشمنان اسلام دنبال میشود و
آنچه از برادرکشی در برخی کشورهای اسلامی شاهد هستیم نتیجه
این توطئه مشمئز کننده است.
اتحاد شیعه و سنی رمز شکست دشمنان اسلام است
وی وحدت شیعه و سنی را لازمه ایستادگی مسلمانان در برابر مستکبران
دانست و گفت: اتحاد شیعه و سنی رمز شکست دشمنان اسلام است و
علمای اسلام در مستحکم کردن این وحدت نقشی اساسی دارند.
ماموستا خدایی افزود: وحدت شیعه و سنی در ایران اسلامی باید
سرمشق همه مسلمانان در سراسر جهان اسلام باشد چرا که این
وحدت یکی از عوامل عزت ملت ایران در جهان است.
وی تأکید کرد: قبل از پیروزی انقلاب وحدت شیعه و سنی در کشور چنان
که باید، نبود ولی به برکت پیروزی انقلاب و همدلی و همراهی مردم در
شکل گرفتن این پیروزی، وحدت شکل تازهای به خود گرفت و پس از
پیروزی انقلاب هم حضرت امام(ره) در تقویت وحدت شیعه و سنی در
کشور نقشی اثرگذار داشت و نمونهای از دوراندیشیهای امام راحل
نامگذاری هفتهای به نام هفته وحدت برای نزدیکی بیشتر مسلمانان
شیعه و سنی به همدیگر بود.
خدمت مقام معظم رهبری به وحدت شیعه و سنی در جهان بیبدیل است
نماینده مردم کردستان در مجلس خبرگان رهبری به نقش مقام معظم
رهبری در وحدت شیعه و سنی در کشور و جهان اسلام اشاره کرد و
گفت: خدمت مقام معظم رهبری به وحدت شیعه و سنی در جهان
بیبدیل است و در این امر هیچ تردیدی وجود ندارد.
وی به سفر پرخیر و برکت مقام معظم رهبری به استان کردستان در
اردیبهشت معطر 88 اشاره کرد و افزود: فتوای تاریخی معظمله در سفر
به کردستان مبنی بر اینکه توهین به مقدسات اهل سنت حرام است،
آنچنان تأثیری در وحدت شیعه و سنی در جهان برجای گذاشت که
نمونه آن در تاریخ یافت نمیشود.
در کردستان هیچگاه «درگیری مذهبی» روی نداده است
ماموستا خدایی به وحدت شیعه و سنی در استان کردستان با وجود
مسائل بسیاری که در این استان وجود داشته، اشاره کرد و گفت:
کردستان از همان روزهای اول پیروزی انقلاب همواره آبستن حوادثی
مختلف بود ولی هیچگاه در این استان درگیری مذهبی روی نداده و
اتفاقی پنداشتن این امر کودکانه به نظر میرسد.
وی نقش علمای اهل سنت و اهل تشیع و بصیرت مردم را در اتحاد
مذهبی کردستان بیبدیل دانست و گفت: حضور به هنگام علما در
صحنه و ذکاوت و هوشیاری مردم در شناخت دوست و دشمن سبب
شده هیچگاه در این استان درگیری مذهبی بروز نکند و این امر هیچ گاه
اتفاق نخواهد افتاد و دشمنان هم به این امر به خوبی پی بردهاند.
امام جمعه سنندج گفت: راهحل مصائب امروز دنیای اسلام بازگشت به
آموزههای و سیره رسولالله(ص) است و پیروان همه مذاهب اسلامی
باید بدانند تنها در صورتی میتوانند بر دشمنان مشترک خود پیروز شوند
که اتحاد آنها خدشهناپذیر باشد.
تلاش برای نابودی اسلام در قلب شهر قم!
امام حسین (علیه السلام)
امیرکبیر و خواب آیت الله العظمی اراکی (ره)
آیت الله العظمی اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت…
خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت
نه
با تعجب پرسیدم
پس راز این مقام چیست؟
جواب داد
هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم
می رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛
ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی!
پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه
و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و
اشک در دیدگانم جمع شد
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در
برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم
منبع : کتاب آخرین گفتارها